Thursday, September 26, 2013

نامه سرگشاده فعالان سیاسی و مدنی در تبعید پیرامون “اخذ خسارات وبازسازی مناطق جنگی”

ملت آگاه و شرافتمند ایران !
سی ویکم شهریور ماه سال یکهزار و سیصدو پنجاه ونه خورشیدی ,یاد آور سالهای پر خون وخطر برای تمامی ایرانیان در سراسر گیتی است.
کیست که نداند دیکتاتور خیالباف بغداد در اوهام خویش به سر میبرد و آمده بود تا تکلیف را یکسره کند اما هجوم مردم تازه از رنج انقلاب بدر آمده به جبهه ها وآمادگی نظامی نیروهای سلاحدار جانبدر برده از خشم کور انقلابی نمایان که دستگاه اعدام براه انداخته بودند و زراد خانه آکنده از اسلحه که به حاکمان جدید اجازه عرض اندام میداد ,فرصت تعبیر خواب را به حاکمان بغداد نداد و دشمنان در سرزمینی فرود آمدند که مردمانش با چنگکی آخته آماده پذیرائی از بیگانگان بودند.
اما دریغ و درد از این همه پایمردی و ایستادگی!
زمام داران وقت که در خشونت باوری دست کمی از طرف مقابل نداشتند این امر را بهانه ای برای استقرار و استمرار بساط قدرت خود نمودند و هر روز با ترفندی تازه فضای سیاسی و اجتماعی را به قهقرا بردند واز خون جان باختگان و تن آسیب دیگان چماقی برای بر سر کوبیدن ملت ساخته وماشین اعدام و دستگاه شبه قضائی حاکم هر روز به قلع قمع ایرانیان مشغول بود.
حاکمان تهران برای رسیدن به شعارهای میان تهی خود و ادامه جنگ ۲۶۲ هزار فرزند ایران را به کشتار گاه فرستادند و هر روز به این نمایش خود نامی تازه می بخشیدند و در خیره سری وعناد ورزی با منافع ملی ایران از میان هشت قطعنامه صادر شده توسط سازمان ملل در شرایطی زبونانه و از سر ناچاری تن به قبول قطعنامه ۵۹۸ دادند که ایران به لحاظ تجهیزات نظامی به وضع اسفناکی رسیده و عراق در پناه دیپلماسی دشمن شاد کن تبدیل به زراد خانه عظیمی شده بود.
اما این سیاست زبونی و ضعف در خارج و قلدری و سرکوب در داخل پس از پایان جنگ نیز ادامه یافت .
دستگاه دیپلماسی هیات حاکم آنقدر ضعیف شده بود که تا دو سال بعد توانائی رها سازی اسرا را نداشت و این مهم زمانی انجام گرفت که دیکتا تور بغداد به کویت حمله کرده بود و اینبار نیز مسائل بین المللی به یاری حاکمان تهران آمدند و ۴۰ هزار اسیر ایرانی به کشور باز گشتند.
مسائل مهم مانند مین یابی و پیگیری اجساد ومفقودین جنگ تبدیل به تجارت پر سودی برای برخی نهادهای سلاح دار گردید و هر روز برای گرفتن بودجه نقشه ای تازه ساز میکردند و پاره اندام باقی مانده عزیزان میهن را تبدیل به گروگانهائی در خدمت سیاست حاکمه کردند و با زور تفرجگاهها ودانشگاهها ودیگر جای جای میهن را که هیچ تناسبی با مدفن این عزیزان ندارد را برای باز تولید سیاست سرکوب تبدیل به قبرستان نمودند وکماکان به مصادره مفاهیم معنوی جنگ وخدمات و رشادتهای ارتش ایران وژاندارمری وقت پرداختند و به بهانه حمایت و نگهداری از خانواده آسیب دیدگان جنگ آنچنان آبرو بری براه انداختند که بسیاری از رزمندگان از خدمات ارائه شده چشم پوشی کردند وفرزندان جانباختگان و تن آسیب دیدگان و آزادگان ۸ سال نبرد که ناساز واری با سیاست حاکمه داشتند از منتسب کردن خود به خانواده شهدا و جانبازان اکراه داشته و دارند وبسیاری از این عزیزان به دلایل سیاسی به زندان افتادند و جانانه مقاومت کردند.
زنان و مردان ایران زمین!
مساله غرامات جنگ، باز سازی مناطق آسیب دیده و پیگیری حقوقی و حل و فصل نهائی مشکلات بوجود آمده وتعیین تکلیف نهائی مباحث جنگ چیزی نیست که از چشمان تیز بین بسیاری از ایرانیان دور بماند یا پیرامون آن با سکوت و مماشات بر خورد شود و یا در بند بازی گروههای حاکمیت مطالبه نشود و هرکدام از این امور اگر پیگیری و خاتمه نیابد میتواند زمینه بحرانهائی جدی برای نسل آینده گردد.
مبلغ غرامت مطابق اعلام سازمان ملل متحد ۹۷ میلیارد دلار میباشد و عدم پیگیری این امر ناشی از گفت و گوهای پشت پرده و بده بستان های ایدئولو ژیک با حاکمان بغداد در دوره های گوناگون است ومسئولیت کنونی پیگیری این مهم بر عهده آقایان سید علی خامنه ای واکبر هاشمی رفسنجانی وحسن روحانی وادامه دندگان دیروز جنگ که تمامی آنان در بالاترین نهادهای تصمیم گیری و تصمیم سازی در جمهوری اسلامی هستند بوده واین افراد بزرگترین سد راه پیگیری خسارات جنگ هستند این در حالی است که کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم در سال ۱۳۸۹ دولت را ملزم به پیگیری خسارات جنگ نیز نموده است.
باز سازی مناطق جنگی از دیگر مباحث مهم به جای مانده از جنگ است آیا این همه سال فرصت مناسبی نبود که این بخش از سرزمینمان تجدید حیات یابد ؟ده ها میلیارد دلار پول نفت که از همین خطه بدست آمده است صرف کدام اولویت گردیده است؟ آیا این امر بدین معنا نیست که بازسازی این مناطق اولویت اصلی نظام نیست وپرداخت هزینه های باز سازی لینان و غزه و پرداخت هزینه های جنگ بشار اسد از ایران و ایرانی مهم تر است؟ آیا وقت آن نرسیده است که شعارهای میان تهی خاتمه یافته وخرج بودجه ایران و ایرانی در کشورهائی که جز حرمان وخسارت وکمک در بساط سرکوب نتیجه ای نداشته است متوقف گردد وایران آباد گردد.
باز خوانی تجربیات گذشته!
حاکمان تهران زمانی دست از خیره سری در جنگ برداشتند که به منتهای ضعف وسستی رسیده بودند و عملا دنیا تمام قد وار میدان شده بود علاوه بر نبرد در جبهه ها شهر ها را هدف قرار میداد و جنگ شهر ها و بردن جنگ به درون خانواده ها و پیام حمله به هواپیمای مسافر بر ایرانی پس از حملات شیمیائی مکرر به رزمندگان بود که حاکمان در یافتند زمان نوشیدن جام زهر فرا رسیده و بناچار تسلیم گردیدند وآنچه که نشان میدهد که جمهوری اسلامی دست از ماجرا جوئیهای نظامی و سیاسی و امنیتی و اتمی خود دست بر نمیدارد مگر انکه کارد به استخوان رسیده باشد وپیامها و تغییراتی که
نشانه هایش اینروزها در سیاست رسمی نظام مشاهده میشود این است که تهران بار دیگر در نقطه استخوان خرد شدگی قرار گرفته است اما اینبار هوشمندانه تر و با اجرای سیاستهای عوام فریبانه وجنگهای روانی در داخل وخارج و با استفاده از بر خی مشکلات همچون تحریمها و طفره رفتن از مسئولیت خود که ایجاد کننده سیر قهقرائی در ۳۵ سال گذشته بوده وطراحی عملیات روانی و سیاسی ضد جنگ تازه وضد تحریم سعی در وارونه جلوه دادن حقایق دارند و این سناریو اگر در کنار عدم پیگیری دریافت خسارات جنگ ی که بر خلاف تحریمها مطابق اعلام سازمان ملل متحد ایران در آن آغاز کننده جنگ شناخته نشد بررسی گردد تلخ تر بودن این بازیها بیشتر افشا می گردد.
ما امضا کنند گان این بیانیه خواستار عملی شدن بند های ذیل در چهار چوب حقوق بر حق خود وادای دین نسبت به نسل آینده می باشیم.
۱- پیگیری و وصول خسارات جنگ از دولت عراق و پرداخت قسمتی از خسارات بعنوان خونبها به خانواده های قربانیان جنگ و قسمتی نیز برای بازسازی سریع و پرداخت خسارات به مردم ساکن مناطق جنگ زده انهم با نظارت سازمان ملل متعهد بدلیل عدم اعتماد و سستی در سالهای پس از جنگ و نیز معرفی و مجازات مسئولین ومدیران خاطی
۲- انتقال و جابجائی مدفن جانباختگان جنگ که در مکان های غیر متعارف دفن گردیده اند
۳ـ  تعیین تکلیف نهائی حقوقی و قضائی در چارچوب معاهدات بین المللی با محوریت قرار داد ۱۹۷۵ الجزایر
۴- اعاده حیثیت از نظامیان و سیاسیون مسئول که بدلایل ناسازواری با حاکمان وقت مورد مجازات و انتقام گیری های گوناگون قرار گرفتند.
امضا کنندگان به تر تیب حروف الفبا:
سیروس (رضا) اشرف پور ، محمدرضا اسماعیلپور ، هومن ارمندی ، مهیستان بختیاری (بهنام امینی ) ، محسن باپیری ، سیاوش بهمن ، نادر بیاتی ، حمیدرضا بازیار ، بهرام آبتین ، سپیده پوراقایی ، امیر توکلی ، صفدر جادوقا بادیان ، فرزاد حمیدی ، بابک حشمت ساران ، عباس خرسندی ، وحید رامشک ، میثم رودکی ، درویش رنجبر ، ایمان رضایی ، محمد زمانی‌ ، مینا سلطانی ، سحر صحی ، مهرداد سید عسگری ، کاوه شیرزاد ، مریم شانسی‌ ، مرتضی شهبازی ، علی‌ شفیعی ، رضا شاه حسینی ، ساز آفرین صبوری ، فرزاد صفا ییان ، رضا ضیأ دوست ، کاوه طاهری ، سعید عبدالحمید ، عیسی علیپور ، جواد علیخانی ، فرحناز عمادی ، پویا غلامرضایی ، بهمن فرحبخش ، هوشنگ قاسمی ، حامد کاووسی ، داریوش کشاورز ، سهراب کریمی‌ ، مهرداد لهراسبی ، صبا لطفی‌ ، مهرداد ماجدی ، کامران ملک مطیعی ، بیژن مهر ، یاسان موسوی ، امین موحدی ، امیر حسین موحدی ، منوچهر محمّدی ، رضا محمّدی ، افشین مهاجری نژاد ، حمید ناصری ، فرشته ناجی حبیب ، ایرج نواره ، شیرین نجفی ، مهدی نیکو ، علی‌ وافی ، مازیار یادگاری

No comments:

Post a Comment