Wednesday, July 24, 2013



اهداف سراسری و ملی، تعیین کننده استراتژی و تاکتیک هر تحول سیاسی است
24 July 2013 at 16:57
 استراتژی اگر بر اهداف ملی و سراسری  هر کشوری منطبق نباشد لاجرم  در مسیری غیر از آن قرار گرفته  و منافع کل جامعه را در معرض تهدید قرار می دهد. گاهی ممکن است که اهداف تعیین شده از سوی رهبران سیاسی در یک  جامعه توده ای غیر واقعی و در تقابل با اهداف صحیح یک کشور باشد، در اینصورت نیزهدف سیاسی است که استراتژی تغییر را تعیین می کند، تکرار اشتباهات استراتژیک و دریافت غلط از اهداف ملی، سرانجام خود را در تقابل با اهداف واقعی جامعه نشان میدهد، در واقع این جامعه است که منافع خود را در مقابل اتخاذ سیاستهای ضد اجتماعی حاکمیت از یکسو و استراتژی اشتباه مخالفان سیاسی در خطر می بیند. اینگونه هزینه های پرداختی عموما  جوامع را نسبت به واقعیت های اهداف اصلی حساس نموده و در هر مرحله از تغییر سیاسی آنها را در تعیین و تشخیص صحیحتر آن هدایت میکند. اکثریت قریب باتفاق کشورهای جهان در هر دوره ای و بنا بر مصلحتی که بنفع جامعه تعبیر و تفسیر شده و می شود تحول سیاسی خاص خود را انجام می دهند. در بسیاری از آنها اشتباهات استراتژیک موجب خسران عظیمی شده است و در برخی ها نتیجه مطلوب حاصل گردیده است.
  استراتژی تغییر سیاسی اصولی در هر کشوری تابع شرایط خاص سیاسی و فرهنگی مردم و جامعه ای است که در آن کشور زندگی می کنند. هر حکومتی محصول تغییر سیاسی حاصل از الف- نیروی پیش برنده ، ب- استراتژی تحول وتغییر و ج- تاکتیکهای خاص مرتبط با استراتژی است. دلیل تغییر سیاسی در هر کشوری می تواند این باشد که  جامعه آن حکومت را با ویژه گی کنونی اش نمی پذیرد، یعنی هنگامی جامعه خواستار نفی حکومتی می شود که آن حکومت  دیگر دارای شرایط مورد مطالبه او نیست . بدیهی است که حکومت مورد نفی زمانی مورد تایید جامعه بوده است، اما با تغییر خود و در نتیجه سیاستهای مغایر با اهداف جامعه خود را در معرض نفی و تغییر سیاسی از سوی جامعه قرار داده است. اما فاکتورهای محوری که اهداف سراسری و ملی را تعقیب می کنند باید دارای ویژه گیهای جامعه پذیر باشند تا بر خواست اجتماعی منطبق شوند. با شناخت این فاکتورها بهتر میتوان بر اهمیت  نقش تعیین کننده  اهداف سراسری و ملی  و تاثیر آن بر تعیین استراتژی  و تاکتیک تغییر سیاسی پی برد.
فاکتور اول، نیروی پیش برنده اهداف سراسری و ملی است: اصطلاح پوپولیسم زمانی استعمال می شود که جامعه دارای خاصیت توده ای است و از نظر کیفی در سطح نازلی قرار دارد، در این صورت ویژه گی آن با یک نیروی دارای ایدئولوژی توده گرا بیشتر همگن است تا یک نیروی دموکراسی خواه و زمانی گفتمان پلورالیسم طرح می شود که شقوق مختلفی از اندیشه ها  و تفکرات اجتماعی و سیاسی در جامعه حضور دارند، در این صورت نیروهای پیش برنده اهداف سراسری و ملی مجموعه ای از تنوعات سیاسی را شکل میدهند که میتوانند بر سر اشتراکات مورد توافق در متن جامعه، آنرا پیگیری نمایند. شاید امروزه در اندیشه پلورالیسم  بویژه در کشور ما خللی ایجاد شده باشد، مبنی بر اینکه دیدگاه پوپولیسم توده گرا نیز جایگاهی در پلورالیسم سیاسی پیدا نماید. بررسی این موضوع جایگاه خاص خود را میطلبد اما بسیار روشن است که بینشهای ایدئولوژیک مسیر معین خود را دارند و نمی توان آنها را در مسیر دیگری بغیراز ایدئولوژیک بودن آنها تعریف کرد، بطور منطقی بینش ایدئولوژیکی که کسب قدرت سیاسی را در هدف خود قرار داده نمی تواند در پلورالیسم سیاسی جریانات دموکراسی خواه قرار گیرد.
دوم فاکتور استراتژی: که در هر تحول سیاسی فاز تغییرو یا مرحله تغییر را رقم می زند، بیهوده نیست که اتخاذ یک استراتژی صحیح در هر کشوری از اهمیت ویژه ای بر خوردار است. کیفیت استراتژی باید بر محتوای اهداف سراسری و ملی منطبق باشد بنا بر این آن استراتژی صحیح است که پاسخگوی خواست و مطالباتی باشد که جامعه تعیین میکند، به همین دلیل است بسیاری از تاکتیکها و استراتژیهای تغییر علی رغم ایجاد تغییر سیاسی به دوران ما قبل خود باز گشت کرده اند. نمونه های تاریخی برگشت پذیری زمانی رخ میدهند که جامعه آنها را نپذیرد و نفی کند. بروشنی میتوان به تمام تغییرات سیاسی در کشورهای مختلف جهان از منظرهای انقلابات سوسیالیستی تا انقلابات دموکراتیک، تا تغییرات مسالمت آمیز و حتی کودتاهای نظامی  اشاره کرد. باید بررسی نمود که کدام استراتژی تغییر سیاسی منشاء اجتماعی داشته است و کدامیک  از آنها از خواست اجتماعی تبعیت نکرده است. تقریبا مجموعه  انقلابات سوسیالیستی برگشت پذیر شده اند، دلیل آن این است که این انقلابات علیرغم خیزشهای بزرگ اجتماعی تابعی از مطالبات واقعی و آینده نگر نبوده اند و تنها بواسطه تحمیل ایدئولوژیهای آرمانی توسط سازمانهای  معتقد به ساختار سیاسی سوسیالیسم بر توده ها صورت گرفته اند، اگر به انقلاب اکتبر 1917 روسیه دقت شود مشاهده می شود که هشت ماه قبل از آن یعنی در فوریه  همان سال انقلاب دیگری رخ داده بود که به انقلاب بورژوا دموکراتیک روسیه به رهبری کرنسکی و منشویکها انجامید، در این انقلاب که به شکل سیاسی و تحقیقا کم خشونت و با حضور گسترده اجتماعی از طیفهای مختلف صورت گرفت، حکومت تزار از قدرت بر کنار شد و می رفت تا شرایط آنطور که جامعه روسیه خواستار آن بود به تغییر مطلوب دست پیدا نماید، اما لنین در تز های آوریل خود با نغض دیدگاه مارکس مبنی بر سوسیالیسم جهانی و با تجدید نظر در آن، سوسیالیسم در یک کشور را ممکن دانسته و نه تنها هدف ملی روسیه، که هدف کلی سوسیالیسم جهانی را بزیر سوال کشانید. استراتژی انقلاب خونین اکتبر روسیه ( کشتار گسترده مخالفان و قتل و عام تزار و خانواده اش، اعدام صدها تن از یاران حزب بلشویک توسط استالین و ترتسکی و کشته شدن ترتسکی به فرمان استالین) محصول تعیین یک هدف اشتباه از سوی لنین برای جامعه روسیه بود.  دهه ها طول کشید تا جوامع سوسیالیستی شده با پرداخت هزینه های سنگین به جایگاه اولیه خود برگردند. . تغییرات سیاسی به شکل انقلابات ایدئولوژیک در جهان گرچه تامین کننده منافع جوامع کشورهای سوسیالیستی نبود، اما بکار گیری استراتژی انقلاب قهر آمیز آن بر اهداف احزاب و سازمانهای سیاسی (در این طیفهای سیاسی اهداف اجتماعی غیر واقعی به توده ها القاء می شد ) منطبق بوده است.
اهمیت استراتژی در آفریقای جنوبی تعیین کننده بود.  نلسون ماندلا رهبر جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی به همراهی یارانش و با اتخاذ تاکتیک و استراتژی مبارزه مسلحانه قصد داشت که رژیم سفید پوستان حاکم بر آفریقا را از قدرت بر کنار نماید و به  این هداف بزرگ ملی مردم آفریقا جامه عمل بپوشاند، اما این امرمیسر نشد، چون جامعه آفریقا قادر به تامین پتانسیل استراتژی مسلحانه نبود، و بنا بر این تمایل به همراهی و اجرایی نمودن آن نداشت. ماندلا با تغییر استراتژی و ایجاد مقاومت مسالمت آمیز در یک روند بسیار طولانی توانست هدف ملی آفریقا را تامین نماید.
مشاهده می شود اگر استراتژی تغییر سیاسی نه بر اساس اهداف سراسری و ملی که با امیال احزاب و سازمانهای با بینش سیاسی ایدئولوژیک و نظامی گری تدوین شود سرانجام با عدم سازگاری با منافع ملی و سراسری توسط جریانات اجتماعی نفی می شود. به همین دلیل تمامی کودتاهای نظامی نیز که بر علیه جامعه صورت گرفته اند به شکست کشانده شده اند. فاشیسم که به شیوه ای غیر متعارف و غیر منطبق با ماهیت خود از شرایط  دموکراسی در اروپا  برای کسب سهل الوصول قدرت سیاسی از انتخابات بعنوان استراتژی تغییر استفاده نمود نیز بدلیل ناهمخوانی با خواست نسلهای بعدی و جامعه جهانی سرانجام به نابودی کشانده شد.
استراتزی انتخابات، کشورهای عقب مانده را از بحران سیاسی خارج نمی کند..امروزه دقیقا همین استراتژی ( انتخابات) برای جریانات ایدئولوژیک شبه فاشیستی دینی در کشورهای اسلامی توصیه می شود، بدیهی است که کسب سهل الوصول قدرت سیاسی توسط جریانات دینی در کشورهای مسلمان می تواند نشانگر تمایل آن جامعه به نیروی سیاسی خاص دینی و مبین توده ای بودن بخش گسترده آن جامعه معین باشد، اما اینکه بتواند شاخص بالنده ای در تامین منافع سراسری و ملی در روند طولانی مدت توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور باشد بشدت قابل تردید و بطور روشنی محکوم به نفی شدن توسط نسلهای آینده  کشور متبوع است. جریانات اسلامی بویژه افراطی، از انتخابات به نفع ایدئولوژی خود بهره برداری سیاسی میکنند، اما خود قائل به شرایط آزاد برای انتخاب شدن جریانات غیر خود نیستند. آنها تلاش میکنند تا شرایط اجتماعی را بر امیال دینی – سیاسی خود  منطبق نموده و تحول سیاسی در کشور را به نفع ایدئولوژی دینی خود تغییر دهند، آنها حاضر به تفویض قدرت سیاسی نیستند، برای آنها انتخابات بعنوان استراتژی سهل الوصول کسب قدرت سیاسی محسوب می شود و در صورت عدم موفقیت در آن، با چرخش استراتژی بسمت قهر و خشونت برای  کسب قدرت سیاسی از هیچ واکنش خشونت آمیزی خود داری نمی کنند. نقطه تفاوت و اختلاف و در واقع مشکل اساسی در تعیین استراتژی در همینجاست. حاملان ایدئولوژی خواستار دین حکومتی بر بستر آزادی و دموکراسی، در طولانی مدت قادر به زیست مسالمت آمیزنیستند و ترویجگرخشونت هستند، چون معتقدند این ایدئولوژی آنهاست که بشریت را از فرو مایگی نجات می بخشد.!( البته اگر تشنگی و نگاه  حریصانه  به قدرت حکومتی در این حاملان ایدئولوژی دینی را محاسبه نکنیم)...
استراتژی تغییر سیاسی در سکولار دموکراسی دارای ویژه گی خاص خود است. اندیشه سکولار دموکراسی بر پلورالیسم سیاسی متمرکز است و در عین حال که هیچ تضادی در اصول عامه سکولار دموکراسی در مقابل دین سیاسی وجود ندارد اما  معتقد به جدایی دین از حکومت و دولت است چون فرآیند و شکل گیری موجودیت دموکراسی را محصول تاریخی جدایی دین از دولت می داند و نه در تلفیق با آن. استراتژی تغییر در ایران منوط به ماهیت و کیفیت نیروی پیشبرنده سکولار دموکراسی است جریانی که  بتواند با گسترانیدن چتر اتحاد و همبستگی، هر نیرویی را که معتقد به دموکراسی و بر کناری استبداد دینی باشد گرد هم آورد. حتی مذهبیونی که از دین نگاه و تفسیر انسانمدارانه ای دارند و همواره دین را از حوزه حکومت و دولت جدا می دانند در فر آیند آزادیخواهی و مبارزه  برای دموکراسی در روند جریان سکولاریسم قرار میگیرند. به این ترتیب می توان تصور نمود که جایگاه دین در یک نظام اجتماعی سیاسی سکولار دموکراتیک نیز بدرستی تعریف و تعیین می شود.
 استراتژی و تاکتیک تغییر و سکولار دموکراسی ایران:
جامعه ایران یک دوره سی و چهار ساله استبداد دینی را پشت سر گذاشته که به تجربه ای گرانبها برای ملتهای مسلمان خاورمیانه، آفریقا و آسیای میانه تبدیل کردید. مردم ایران از تمامی طیفهای اجتماعی و بخشها و گروههای فرهنگی و فکری این تجربه را منتقل کرده اند که حاکمیت دینی در ایران حتی به نفع دینداران شاخه های دیگر هم نبوده است. انتقال این تجربه به مردمان مصر و ترکیه به آنها نشان داد که همواره از تسلط مطلق دولتهای دینی جلوگیری نمایند و یا در قید تلاش برای حذف آن به شیوه مسالمت آمیز انتخاباتی از قدرت دولتی باشند. طغیان مردم مصر در مقابل دولت مرسی، عدم اعتماد آنها به یک دولت اسلامی و اعتماد به تجربه مردم ایران در عدم تحمل مشقات یک حکومت دینی است. مردم مصر و ترکیه همصدا گفته اند که اگر در مقابل تهاجم دولتهای اسلامی شان عقب نشینی نمایند، بلای آسمانی دولت دینی همانند ایرانیان بر آنان نازل خواهد شد. در ترکیه دولت اسلامگرای اردوغان قصد داشت نمودی از قدرت و انگیزه دینی را در مقابل اندیشه مدرنیسم ترکیه قرار دهد، اما با موج اعتراضات اجتماعی روبرو گردید و نشان داده شد که تحمیل شرایط دینی بر جامعه یک تناقض آشکار ئر مقابل تفکر سکولاریسم سیاسی و ملی برای مردم ترکیه محسوب می شود. دولت اسلامی در مصر نیز که در یکسال حکومت خود بسرعت در حال اسلامی کردن و تغییر قانون اساسی عرفی مصر بوده است با از دست دادن قدرت در مقابل بینش سکولاریسم سیاسی به این باور قوت بخشید که نوعی عدم سازش پذیری بین دولت دینی  با قوانین سکولاریسم ملی مصر بوجود آمده است. ظاهرا آنچه که در ترکیه و مصر از تبدیل شدن تضاد بین بینش سکولاریسم و دین دولتی جلوگیری می کند ارتش و نیروی نظامی مستقل از دولت های این دو کشور است. نقش ارتش ترکیه از زمان آتاتورک به این سو در معادلات سیاسی ترکیه بسیار تعیین کننده بوده است و هم اکنون نیز برای ایجاد موازنه بین جریانات اجتماعی – سیاسی سکولاریستی و دینی نقش موارنه کننده ایفا میکند. در مصرپس از سقوط حسنی مبارک ارتش همین نقش را بر عهده گرفته است، اما اینکه بتوان آینده روشنی بر حضور ارتش و دو جریان متناقض سکولاریسم و دینمداری در عرصه سیاسی کشورهای مصر و ترکیه  جستجو کرد قدری مشکل است، بواقع پیدایش چنین شرایطی ریشه در فرهنگ سیاسی – اجتماعی این دو کشور دارد، نیمی ازملت مصر و ترکیه هم پایی در سنت گرایی دینی دارند و هنوز بدرستی طعم تلخ استبداد دینی را نچشیده اند و تمایل دارند آنرا به محک آزمون قرار دارند و هم بخش دیگری که با مدرنیسم و رویکرد بسوی قوانین عرفی، قصد بر عدم تکرار تجربه ایران را دارند. این بحران سیاسی اجتماعی آسیب پذیری دو کشور را هر روز بیشتر از گذشته تعمیق میکند، دلیل آن تناقضی است که از نظر فرهنگ سیاسی و اجتماعی در دو دیدگاه سکولاریسم و دینمداری در دو جهت معکوس در دو کشور از نظر عملی بوجود آمده است.
در حال حاضر استراتژی "انتخابات"، استراتژی نیمه راه  سیاسی دو ملت مصر و ترکیه را تشکیل می دهد و اینکه چگونه بتواند منافع کل دو ملت را رقم بزند بستگی به تغییر بینش و فرهنگ ملتهای دو کشور بسوی انسانمداری و حقوق مدنی و گرایش بسوی دموکراسی  بیشتر و همچنین تشخیص آنها نسبت به آینده و نسلهای بعدی دارد، اما قطعا جهت بسمت تقویت بینش سکولاریسم و گسترش تدریجی دموکراسی در این دو کشور خواهد بود. در مورد ایران اما استراتژی انتخابات جایی برای رقبای (بخوان دشمنان) باقی نگذاشته است، حاکمیت ایدئولوزیک مسلط بر امورات به هیچ تفکر و اندیشه دیگری فرصت رشد نداده است و تنها پدیده ای که در جامعه بصورت پنهان و آشکار فرصت رشد یافته است تنفر اجتماعی نسبت به یک سیستم فرهنگی و سیاسی دینی است. امروز هیچ ادعایی مبنی پذیرش حکومت دینی از سوی مردم ایران اعتباری ندارد،  سی و چهار سال استبداد مداوم دینی همراه با فقر اقتصادی و فرهنگی و خفقان سیاسی کافی است تا یک ملت را به تنفر وادارد، تا دیگر قتل و کشتار و اعدام را حکم مقدس نپندارد، بیش از سه دهه، زمانی طولانی است تا مردم را نسبت به ماهیت آشکار شده و کاذب رهبران دینی حکومت بی اعتماد کند و وعده های دروغین آنها را به هیچ بینگارد، مردم می دانند که رهبران دینی انتخابات را نه به مثابه حل مشکلات آنها که به ابزاری برای ترمیم چهره ترک خورده نظام بکار می گیرند و....اگر انتخابات در کشورهای مصر و ترکیه بصورت شکننده ای توازنی بین جریانات سکولار و دینمدار ایجاد نموده است در ایران اما انتخابات هیچ اعتباری برای سکولار دموکراسی و جریانات ملی قائل نیست. ملت ایران دموکراسی را نه از طریق و با حکومت دینی که بدون آن بدست خواهد آورد.
شرایط اعتباری سکولار دموکراسی در ایران:
اگر هدف سراسری و ملی جامعه ایران را با بیش از سه دهه  استبداد دینی، درست ارزیابی کنیم و معتقد باشیم که سکولاردموکراسی جایگزین آن است، باید برای ایجاد و کسب اعتبار آن در میان جامعه تلاش کنیم. انحراف شدید در این میان آن است که بخواهیم همانند مصر و ترکیه به دوران دو گانگی سیاسی و تناقض بین سکولاریسم و دین حکومتی باز گردیم. جامعه ما هزینه  یک حکومت دینی را پرداخته است تا از آن خروج کند. تردیدی نیست اعتبار برای دموکراسی را سکولار دموکراتها  در کوران مبارزات داخل کشور و با حمایت همراهان  خود در بیرون از کشور کسب خواهند کرد. دموکراسی خواهان سراسر کشور باید نگاه خود را بر مبارزان داخل کشور و به جنبشهای سیاسی بخش های مختلف اجتماعی، جنبش دانشجویی، کارگزی، جنبش زنان، معلمان و جنبشهای اتنیکی و حاملان سکولار دموکراسی و ملی در میدان نبرد متمرکز نمایند و در حمایت از شخصیت و شخصیتهایی که نمایندگی سکولاریسم در مبارزات ملی و سراسری را بر عهده داشته و قادر به انجام چنین وظیفه خطیری باشند همت گمارند. ایجاد اتحاد و همبستگی در میان دموکراسی خواهان و اقدام آنان برای ایجاد نهاد گسترده  سکولار دموکراسی و سازماندهی سیاسی در سطح خارج از کشور با ترکیب و فرم سیاسی مورد نظر و توافق آنها و حمایت از نماینده سکولار دموکراسی در داخل کشور اعتبار لازم برای دموکراسی را به میان جامعه و توده ها  خواهد برد و آنان را در حمایت از شخصیت و جریانات سیاسی مستقر در میدان مبارزه منسجم خواهد نمود..میدان مبارزه در داخل کشور برای مبارزان سخت و جانکاه اما راهگشا و جامعه پذیر است و سرنوشت آینده کشور را رقم خواهد زد.
                                                                                                         عباس خرسندی    


Monday, July 15, 2013

http://kiwi6.com/file/6y4v9z50m0

http://kiwi6.com/file/6y4v9z50m0


Hoping to release all political prisoners and prisoners of consciencein Iran

به امید ازادی همه زندانیهای سیاسی و عقیدتی در ایران

Wednesday, July 10, 2013




ایا ازادی حق مردم ایران

تاکی سکوت کنیم تاکی حرف بزنیم نضارگر مرگ هموطنان باشیم مصر جنگید سوریه می جنگد اما از حقوق انسانی خود کوتاه نمی ایند ازادی با هر ایدوئولوزی حق انها هست مردم ایران چی ؟ ایا انها ازادی می خواهند؟ استقلال ملی می خواهند؟ایا ازادی و حقوق انسانی حق انها نیست ؟اقای ؟اپوزسیون؟ مرگ یک بار شیون هم یک بار به امید رهایی ایران از دیکتاتوری

مردم را معتاد می کنند مواد وارد می کنند که جوانان وطن را نابود کنند کسی هم صدایش در نمی اید

چهارشنبه، 19 تیر ماه 1392 = 10-07 2013

ورود گسترده پیش سازهای مواد مخدر صنعتی به ایران

رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر گفت: در حالیکه ایران تمام انرژی خود را برای مقابله با مواد مخدر در شرق کشور قرار داده است پیش سازهای مواد مخدر از غرب کشور وارد ایران می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، سردار علی مویدی روز چهارشنبه در دیدار سفیر ایتالیا و افسر رابط این کشور اظهار داشت: مبارزه با مواد مخدر در کشور ما منشاء اعتقادی دارد و به محض شروع انقلاب امام خمینی(ره) فعالیت در حوزه فروش و ترانزیت مواد مخدر و اعتیاد را حرام دانستند. همچنین رهبر انقلاب و کارگزاران نظام نیز در ادامه با این سیاست حرکت کردند.
وی ادامه داد: قوانین و مقررات ایران در رابطه با مقابله با مواد مخدر محکم است و عزم ملی و همگانی برای مقابله در کشور ایجاد شده است. قوانین ما اجازه مماشات و تساهل در امر حمل، توزیع و تولید مواد مخدر را نمی دهد.
به گفته رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، ایران در سه دهه اخیر منابع معنوی و مالی فراوانی را در راه مبارزه با مواد مخدر تقدیم کرده است چرا که هیچوقت نگاه جزیره ای و منطقه ای نیست و نگاهی فرامنطقه ای داریم. آرایش و انسداد مرز برای مقابله با ترانزیت مواد مخدر ادعای ما را ثابت می کند.
وی افزود: بزرگترین سرمایه هر کشور و سازمانی منابع انسانی است و ما طی سه دهه مبارزه 4 هزار شهید و 11 هزار و 500 جانباز قدیم عرصه مبارزه با مواد مخدر کرده ایم ضمن اینکه صدها میلیارد تومان از سرمایه های مردم هزینه مقابله شده است. تمامی این هزینه ها صرفاً برای صیانت جامعه ایرانی نبوده است و اگر واقع بین باشیم می بینیم که ایران این هزینه ها را در دفاع از همه جوامع بشری پرداخت کرده است.
مویدی اظهار امیدواری کرد: سایر کشورها و نهادهای بین المللی نیز بتوانند همچون ایران در جنگ نابرابر با مافیای مواد مخدر سهم خودشان را ایفا کنند.
به گفته وی، ایتالیا مساعدت های خوبی را نسبت به ایران در راه مبارزه با مواد مخدر داشته است که البته این کمک ها ناچیز است. توقع ما این است که به دور از نگاه های سیاسی و فقط برای سلامت جوامع بشری به این موضوع نگاه کنیم. امروز رابطه سیاسی ایران و ایتالیا خوب است اما با گذشت زمان عزمی را در پشت صحنه مسئولان ایتالیایی برای مبارزه نمی بینیم.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ادامه داد: احساس می کنم اگر برخی موارد را نگویم مدیون شهدای مبارزه با مواد مخدر کشورم هستم. امروز ایران به دلیل اینکه به کانون تولید مواد مخدر نزدیک است هر اقدام مثبتی که انجام می دهد آثار آن در دنیا نمود پیدا می کند و هر عمل منفی ما آثار سوء را به دنبال خواهد داشت.
وی در پاسخ به سخنان افسر رابط پلیس ایتالیات که مدعی شده بود از عکس سرباز آمریکایی در مزارع کشت حشیش خوشش آمده و آن را سندی در رابطه با اهمال کاری برخی کشورها در راه مقابله می داند تاکید کرد: هر روز شاهد افزایش کشت مواد مخدر د ر افغانستان هستیم. ما تنها از آمریکاییها عکس نداریم و از سربازان سایر کشورهای غربی نیز عکس یادگاری در مزارع کشت مواد مخدر داریم البته ایران به هیچوجه نگاه سیاسی ندارد و خیلی دوست داریم همگان به وظایف بشردوستانه خود همان طور که حرف می نزند عمل کنند اگرچه به نظر ما ایتالیا کارنامه بهتری نسبت به سایر کشورها دارد.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر از افزایش 400 درصدی کشف مورفین در سال 2013 خبر داد و افزود: مورفین حداقل کاربرد را در کشور ما دار دو کشف محموله های 2 هزار کیلویی که به اروپا ترانزیت می شد نشان می دهد این اقدامات تنها برای وطن ما نیست و نگاه ما در برخورد با مافیا فراملی است.
وی با انتقاد از اینکه برخی پیش سازهای مواد مخدر صنعتی از اروپا وارد کشور می شود گفت: ما تنها از سمت افغانستان مورد تهدید نیستیم و پیش سازهای مواد مخدر صنعتی از اروپا وارد کشور ما می شود. اخیراً محموله ای را نیز در غرب کشور کشف و ضبط کدریم. در حالی که ما تمام توان خود را برای مقابله در شرق کشور گذاشته و از تمام جامعه بشریت دفاع می کنیم اما اروپایی ها برای مقابله با ترانزیت پیش سازهای مواد مخدر کمترین همکاری را با ما دارند.
وی در بخش دیگری از سخنانش اعلام آمادگی کرد که در همه زمینه ها از جمله حوزه پیشگیری، درمان با ایتالیا همکاری شود
مویدی با بیان این که سگ های موادیاب ایران به اندازه کل پلیس های دنیا مخدر کشف کرده اند افزود: پلیس ایران بانک اطلاعاتی خوبی دارد و در حوزه علمی از سطح منطقه و فرامنطقه بالاتر است. پلیس ایران آمادگی دارد از تجهیزات فنی پلیسی ایتالیا در حوزه کشف مواد مخدر استفاده کنند.
وی در پایان سخنانش تاکید کرد: امیدواریم اروپا در بحث تجهیزات با ما سیاسی برخورد نکند و با توجه به شرایط جدید دیگر با ایران این گونه رفتار نشود.
به گزارش مهر در ادامه این دیدار لوکا جانسنتی سفیر ایتالیا با بیان اینکه این کشور علاقه مند به همکاری مشترک همه جانبه را حوزه مبارزه با مواد مخدر با ایران است گفت: رابطه ایران و ایتالیا بسیار قدیمی است و ما از فعالیت ایران در حوزه مواد مخدر آگاه هستیم. به عنوان عضوی از اتحادیه اروپا و سازمان ملل می دانیم هرچه مبارزه در این گوشه دنیا انجام می شود توسط ایران انجام شده و هزینه های زیادی را در این راه پرداخت کرده اید.
وی ادامه داد: ایتالیا از محدود کشورهای اروپایی است که افسر رابط خود را در ایران مستقر کرده و ما خواستار رابطه پایتخت های دو کشور در امر مقابله هستیم چرا که مافیای مواد مخدر از پلی ها زودتر وارد عمل شده و همه راه ها را آزمایش می کنند.
گفتنی است در پایان این دیدار سرهنگ برناردی به عنوان افسر رابطه پلیس مبارزه با مواد مخدر ایتالیا د رایران معرفی شد.
فرزندم در مقابل دیدگانم آب می شود/برای یک اسپری آسم همه داروخانه ها را گشتم/ انسولین 1500تومانی 12500 شده/ سرطان پدرم به مرز خطر رسیده ولی دارو نیست/ داروی مادرم در داروخانه ها نیست ولی در بازار آزاد 4 میلیون می فروشند/به عنوان یک پزشک می گویم حتی داروهای معمولی هم مشکل دارند/ میزان آهن خون دخترم از هزار به 5هزار رسیده ولی دارو نیست/ مادرم را به خاطر نبودن دارو از دست دادم...
سایت عصر ایران - در واکنش به انتشار مطالبی در انتقاد از گرانی و کمبود دارو در ایران، شماری از مخاطبان، با ارسال نظراتی تجربیات خود را از کمبود و گرانی دارو مطرح کردند که "بخشی از آنها" منتشر می شود:
- من و خواهرم بیماری دیابت داریم. تا ماه پیش انسولین می خریدیم 6 هزار تومان که این ماه 12 هزار تومان خرید کردیم.
نوار تست قند خون می خریدیم هر عدد 35 هزار تومان که این ماه شده 45 هزار تومان. جالبه که نوار تست قند خون زمانی که دلار 3800 و 4000 تومان بود با قیمت 32 الی 35 هزار تومان فروش می رفت.
الان که دلار 3200 هست با قیمت 45 هزار تومان می فروشند. این جدای از هزینه داروهای پدرم می باشد که دچار ناراحتی قلبی بوده و پلاویکس و ... را با قیمتی که خود بهتر می دانید مصرف می کند! هزینه داروهای ما در هر ماه 300 هزار تومان به جز هزینه پزشک و ... می باشد.
- الان من خودم به داروی بیسموت نیاز دارم که مشابهی هم نداره و تازه داروی گرونی نیست و در داخل هم تولید میشه ولی میگن چون مواد اولیه اون موجود نیست دیگه تولیدی نداریم. این دارو برای زخم مری و معده کاربرد داره . الان من هر روز باید از سینه بسوزم .
- همسر بنده قرص وارفارين (ضدلخته شدن خون) مصرف مي كند كه تاچندي پيش مثل نقل ونبات در همه داروخانه ها بود ولي الان اصلا موجود نيست. اگر ايشان دراثر نبودن قرص دچار سكته شود مسئول كيست؟


- داروي بتافرون مخصوص بيماران ام.اس حدود يكماه است توزيع نمي شود چه كنيم؟
- از كيفيت داروها هم صحبت كنيد پسر من به خاطر مصرف يک شربت آنتي بيوتيك ساده كه قبلا هميشه مصرف مي كرد تا پاي مرگ رفت.
- در شهرستان بوکان (آذربایجان غربی) آمپول رگام در سیستم توزیع دولتی موجود نیست و مردم مجبورند آن را در بازار آزاد با قیمت 400 هزار تومان تهیه کنند. لطفاً پیگیری فرمائید.
- بتافرون داروي بيماران ام اس كه با قيمت ماهيانه 80 تومان براحتي در دسترس بود. اين اواخر به 420 تومان رسيده بود كه به هر بدبختي تهيه مي كرديم. چند روز قبل داروخانه هلال احمر قيمت آن را بالغ بر 1.600.000 تومان اعلام كرد .
- باور بفرماييد براي تهيه يک عدد اسپري آسم تمام داروخانه هاي شهرم را گشتم ولي دريغ از يك افشانه. بيماري آسم را هم كه همه مي شناسند. حالا همسرم شبها تا صبح به سختي نفس مي كشد و صداي خس خس سينه اش تا يك كوچه آن طرف تر شنيده مي شود.
- اسپری مینیرین که داروی وارداتی برای کنترل بیماری دیابت بیمزه است چندماه است در بازار پیدا نمی شود و چون داروی نیازمند به برودت است در بازار آزاد هم قابل اعتماد نیست.
ساخت ایرانی آن به هیچ وجه جواب بالینی نداده . عدم مصرف این دارو باعث عدم جذب آب بدن توسط کلیه ها شده و دفع سریع یعنی ادرار بیش از حد شده و تشنگی همراه با ضعف شدید در بیمار ایجاد می کند.
این بیماری، ناعلاج و نیاز مبرم به مصرف مداوم دارو دارد حال ببینید بیماران مبتلای به این بیماری چه می کشند ؟ فرزندم در مقابل دیدگانم آب می شود و من چاره ای ندارم چون داروی او یافت نمی شود .
- اوایل سال قبل قیمت انسولین 1500 تومان بود اما اکنون به 12.500 تومان رسیده واقعا مسئول این وضعیت کیست ؟
- من كارمند بيمارستانم. الان چندماهي است كه به خاطر نبود دارو هيچ بيمار ام اس ( يک بيماري صعب العلاج) را توي بيمارستان بستري نميكنن... هر چند وقت يكبار خانواده هاشون مراجعه ميكنن و با كلي اميد ميپرسن كه مشكل دارو حل شده؟ و با نااميدي برميگردن.
- قرص مزالازین ایرانی برای درمان کولیت اولسروز می باشد مدتی است نایاب شده است ونمونه خارجی آن 5 برابر قیمت ایرانی می باشد. مسولینی که یارانه دارو را حذف کردند چرا پاسخگو نیستن؟ آیا ما قشر بیمار کم درآمد محکوم به مرگیم؟
- نزدیک به یک هفته پیش برای چندمین بار سرطان روده پدرم به مرز خطرناک رسید . پدرم رو به تهران انتقال دادیم و پزشک داروهایی تجویز کرد اما هیچ کدام را یا داروخانه ها نداشتند یا به یک ورق اکتفا می کردند و البته در بیشتر مواقع خودشان خیلی جالب پیشنهاد خرید آزاد آن را با یک تلفن می دادند و به نوعی به راحتی در داروخانه ها دلالی شکل گرفته است ... تا امروز داروهایی که تا 2 ماه قبل با قیمت 10 هزارتومان می خریدم بعد یک هفته با 2.750.000 تومان و یک هفته جستجو و درد کشیدن و وخیم شدن حال پدرم به دست آوردم ... اکنون با 600 هزارتومان حقوق ماهیانه چگونه این رقم دارو را برای پدرم بپردازم و بتوانم خودم هم امرار معاش کنم ... خدا به فریاد ما بی کسان این دوران برسد.


- الان بنده به دنبال داروی خارجی تگرتول هستم. کلی داروخانه رو سر زدم تا دارو پیدا کنم. که با این همه تلاش تازه تونستم 30 عدد دارو که برای مصرف 15 روز بیمارم هست را تهیه کنند.
- من مادرم سرطان داره باید هر ماهه یک آمپول به نام ساندوستاتین تزریق کنه اما الان 3 ماهه که این دارو نایاب شده تورو به خدا کاری کنید این دارو توی بازار آزاد به مبلغ 4 میلیون تومان میفروشند، اما هیچ داروخانه ای اون رو نداره.
- به عنوان یک پزشک می گویم، کاش فقط داروهای بیماریهای صعب العلاج پبدا نمی شد چون این بیماریها معمولا شیوع کمی دارند. مشکل اصلی در حال حاضر کمبود داروهای لازم برای بیماریهای شایع است. متفورمین، رانیتیدین، شیاف استامینوفن، سرم نرمال سالین و بسیاری قطره های معمول چشمی جزو داروهای سهمیه بندی هستند و در شهرستانها کمبودشان شدیدا حس می شود. فقط تهران و شهرهای بزرگ را نبینید.
- خدا می داند که من بیمار دیابتی که اسولین لانتوس ونومیکس استفاده می کنم با قبول نکردن بیمه بر اضافه قیمت داروها شاید نزدیک به 10برابر می پردازم تازه با نامه و خواهش و 100 بار رفت وامد. چه کسی جوابگو خواهد بود؟ من بیشتر مجبور می شوم دوزهای انسولین را با مادر دیابتی ام قسمت کنم .
- خدایا اگه قرص وارفارین نتونم تهیه کنم بابام... ملت کمکم کنید این قرص برای بیماران قلبی که جراحی باز کردند و جلوگیری از تشکیل لخته خون هسته تمام داروخانه های خوزستان رو گشتم پیدا نکردم.
- پدرم هفته گذشته چهار روز تو بيمارساني توي شهرستان به خاطر نبودن يك دارو زجر كشيد. آخرش هم تو تهران از بازار آزاد تهيه كردم.
- مادر گوهری گرانبهاست مادرم را به خاطر داروهای بی کیفیت ازدست دادم.
- بنده خانواده یک بیمار سرطانی هستم که پزشک معالج این بار به ما گفت حتی داروهای ایرانی نیز یافت نمی شود!
- سلام متاسفانه امروز برای پیداکردن یک شربت رانتیدین خارجی برای بچه ام نزدیک به 100 داروخانه تهران سرزدم که درنهایت تونستم پیداکنم. متاسفانه یک شربت معمولی به زور پیدا می شه.
- الان من خودم به داروی بیسموت نیاز دارم که مشابهی هم نداره و تازه داروی گرونی نیست و در داخل هم تولید میشه ولی میگن چون مواد اولیه اون موجود نیست دیگه تولیدی نداریم. این دارو برای زخم مری و معده کاربرد داره. الان من هر روز باید از سینه بسوزم.
- من داراي يك فرزند هستم كه مبتلا به بيماري تالاسمي است و از سال 1373 به طور مداوم هر بيست روز يكبار خون تزريق ميكند و براي كاهش غلظت آهن آمپول دسفرال بايد ماهي 100 عدد (ويال ) نيز تزريق نمايد كه در دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي و آقاي خاتمي اين دارو مرتب به صورت رايگان در اختيار همه‌ي بيماران از جمله فرزند دختر من نيز قرار مي گرفت اما متاسفانه در دوره‌ي رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد اين دارو توسط داروي ديگري به نام دسفوناك جايگزين شد كه داروي مورد نظر كارآيي داروي اول را ندارد.
دوسال است كه همين دارو هم به تعداد مورد نياز بيماران در اختيار بيماران قرار نمي‌گيرد و منجر به افزايش بار آهن بيماران شده است كه طي دو سال گذشته تعدادي از بيماران به همين علت فوت نموده‌اند كه گناه مرگ اين عزيزان به گردن مسؤولان وزارت بهداشت است كه بايد نزد پروردگار عالم پاسخگو باشند.
اينجانب از يكسال پيش وقتي متوجه شده ميزان آهن خون دخترم از هزار به پنج هزار افزايش يافته است مبادرت به خريد قرص اكسجيد نمودم و ماهي دويست هزار تومان هزينه خريد اين قرص را با صرفه جويي در مخارج ديگر زندگي تامين مي كردم و الان مقدار آهن خون دخترم تا دوهزار كاهش يافته است اما اينك اين قرص هم در داروخانه هاي خاص (29 فروردين تهران ) موجود نيست. خواهشمند است مشكل ما را هر طور كه صلاح مي‌دانيد به مسولين محترم برسانيد.
- یک بیمه تکمیلی درمان گرفتیم که سرطان رو پوشش بده . کل مبلغی که بابت شیمی درمانی میدن 5 میلیون تومنه در صورتی که هر مرتبه داروی شیمی درمانی از هلال احمر بین 1 تا 1.5 میلیون در میاد یعنی یه دوره درمان شش ماهه با داروهای توزیعی هلال احمر میشه 8 تا 12 میلیون. این چه پوششیه؟
- من این روزها واسه چندتا دارو برای افراد مختلف مثل مادر و مادربزرگ و خودم و ... ناچار بودم دنبال دارو باشم که خیلی از داروها رو میگن یا نیست یا توزیع نشده اگر هم بیاد با تغییرات قیمت های بالا مثلا یک آمپول یک ماه پیش گرفتم 50هزارتومان این ماه گرفتم 100 هزار تومان این شرایط واقعا برای بیماران و خانواده ها کمرشکن و کشنده است.
- من پسري دارم كه از بدو تولد به اختلال سندرم بارتر مبتلا بود و الان بايد روزانه 21 قرص پتاسيم كلرايد در سه نوبت بخوره تا حداقل پتاسيم حياتي براي زنده بودنش تامين بشه كه اصلا در بازار نيست و پس از جستجو از كل ايران ميتونم با رابطه و خوش شانسي گاهي 300 تا 400 قرصشو پيدا كنم اونم با قيمت هر بسته 100تايي 28000 تومان كه براي 5 روز بيشتر نمي رساند.

اين به غير از ساير داروهاي مكمل مورد نياز است و علي رyم كارمند بودن و تحت پوشش انواع بيمه جزو داروهاي تحت پوشش بيمه هم نيست!! حالا ببينيد مني كه كارمندم چقدر بايد در ماه هزينه كنم چه برسه به يه بنده خدايي كه وضع بدتري هم داره . خواهشمندم اين رشته معضل دارو رو تا رسيدن به نتيجه از رو سايتتون قطع نكنيد تا امثال ما كه صدامون به جايي نمي رسه مسايل رو بگيم شايد يكي دلش به رحم بياد.

دستگيري سه مستند ساز در استان گلستان


دستگيري سه مستند ساز در استان گلستان

گلستان پرس golestanpress اصولگرا: گروهی از تبهکاران سینمایی که مشغول ساخت مستندی سیاه به سفارش رسانه های غربی بودند، توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر شدند.

گروهی سه نفره از فیلمسازان زیرزمینی که به سفارش رسانه های غربی قصد داشتند گزارش غرب پسندی از تاثیر تحریم ها در بین اقوام ترکمن تهیه نمایند، توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر شدند.
...

به سر نگونی دیکتاتوری در ایران اعتقاد راسخ دارم

Tuesday, July 9, 2013

تهدید به مرگ


اینجانب میثم رودکی فعال در کشور ترکیه از اعضای حزب دموکرات ایران و فعال همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر اعلام می دارم فعالیت سیاسی من هیچگونه ارتباطی به خانواده  ندارد
امری شخصی هست متاسفانه شنیدم امروز خانواده من در ایران تهدید شدن واعلام کردند اگر از موضع کوتاه نیاییم مرگ را خواهم دید
I live in Turkey, Rudaki MPC member of the Democratic Party of Iran Solidarity for Democracy and Human Rights activist and political activity, I do not have any family relationship
Unfortunately it is a personal thing I announce today my family was threatened in the short position will see Nyayym death

Monday, July 8, 2013

Jebheye Mottahede Daneshjooei Suf





سالگرد جنبش دانشجویی 18 تیر را گرامی بداریم

پانزده سال از جنبش دانشجویی 18 تیر سپری شد اما این جنبش همچنان زنده و پوینده است. زیرا جنبش 18 تیر ، دارای هویتی متفاوت بود. رهبری ان به دست دانشجویان و جوانانی بود که به لحاظ تاریخی متفاوت از نسل های کهنه تر می اندیشیدند. ان ها نه به دنبال خشونت طلبی و به اصطلاح جنگ های چریکی اما به واقع خشونت طلبانه و تروریستی بودند و نه به دنبال سیاست ورزی هایی که جزچانه زنی برای تامین منافع طبقات یا صنوف برتر جامعه است، نه الیگارشی خاصی را نمایندگی می کردند و نه حافظ منافع طبقاتی بودند و نه این که بخواهند نوع خاصی از ایدئولوژی را تبلیغ نمایند یا به دنبال حکومت های منسوخ شده و از تاریخ افتاده ی تئوکراتیک باشند. در عین حال که از منافع توده ها و تمامیت جامعه دفاع می کردند و به این معنا ،سوسیال بودند اما به واقع ازادی خواهی، خواسته ی اولیه و رویای ان ها بود و به این معنا دارای اندیشه ی ازادیخواهانه و لیبرالی بودند.
بنا بر این روش مبارزه ی مسالمت امیز را برگزیدند و تظاهرات خیابانی را بار دیگر در فضای سیاسی-اجتماعی زنده کردند. شرکت کنندگان در جنبش دانشجویی 18 تیر 78 در عین حال طلایه دار جنبشی بودند که پس از انقلاب بهمن 57و طی نزدیک به دو دهه که از پیروزی انقلاب می گذشت، مایوس از ناکامی انقلاب در رسیدن به هدف اصلی اش که ازادی و دموکراسی بود، دست به اعتراض زدند تا با صدای بلند اعلام کنند که از دیکتاتوری مذهبی متنفر هستند و می خواهند جامعه و حکومتی سکولار،ازاد و دموکراتیک داشته باشند و نیاز به ولی یا قیم ندارند.
اگر جنبش سبز 22 خرداد 88 که درست 10 سال پس از 18 تیر 78 اتفاق افتاد را با جنبش دانشجویی 18 تیر مقایسه کنیم بهتر به اهداف، خواسته ها و رهبری جنبش دانشجویی به عنوان یک جنبش اصیل پی خواهیم برد. در حالی که جنبش سبز 88 به راحتی از سوی اصلاح طلبان دینی مصادره و استحاله شد ودر نمایش انتخابات اخیر اعتبار ان برای رسیدن به قدرت به قصد کارامد نشان دادن اصلاح طلبی دینی به حراج گذاشته شد ، اما جنبش 18 تیر همچنان یک جنبش مستقل از جناح های قدرت و همچون یک سرمشق ازادیخواهانه و رهایی بخش برای جامعه ی سیاسی-مبارزاتی ایران باقی مانده است. هیچ یک از رهبران شناخته شده ی ان با حکومت یا جناح هایی از ان سازش نکرده و هیچ گاه این جنبش خودش را در قدرت منحل ننموده و همواره بر خواسته های تاریخی اش که خواست ملت ایران از انقلاب مشروطه،نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق و انقلاب بهمن 57 تا کنون بوده اما توسط قدرت طلبان و منفعت خواهان ، پس از هرسه انقلاب به انحراف کشانده شد، تاکید داشته است.
طنز تلخ تاریخی است که فردی که اینک به نمایندگی از سوی اصلاح طلبان دینی به عنوان رییس جمهوری سکتاریستی اسلامی (و نه رییس جمهوری ایران) معرفی می شود در سال 78 از سرکوب گران جنبش دانشجویی 18 تیر بود و رییس جمهور وقت که رهبری اصلاحات دینی را بر عهده دارد، در ان زمان برای سرکوب جنبش دانشجویی 18 تیر با دیکتاتوری دینی حاکم همدستی کرد و تلخ تر این که هیچ یک از ان ها از اقدام خود ابراز پشیمانی نکرده، اما گروهی نا اگاه یا منفعت خواه با این توجیه غیر منطقی که هرکس ممکن است اشتباهی کرده باشد ،در صدد توجیه خیانت انان به دانشجویان و مردم بر امده اند. باید از این توجیه گران پرسیده شود که ایا انان از ملت به دلیل این خیانت تاریخی پوزش خواهی کرده اند؟و این به دلیل رقابت منفی اصلاح طلبان دینی با یک جنبش سکولار-دموکراسی خواه و مستقل بوده و این رقابت منفی ان ها ادامه ادامه خواهد داشت ، برای این که بخوبی می دانند که سکولار-دموکراسی خواهی راه جامعه و حکومت اینده ی ایران خواهد بود.
اگر چه در جنبش سبز سال 88 جنبش دانشجویی و جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران با اصلاح طلب های دینی در بستری یگانه به قصد دفاع از حقوق شهروندان همکاری کرد اما این جنبش هیچ گاه بر سر خواسته ها و استقلال خود با هیچ یک از جریان های قدرت ،مصالحه نکرده و نخواهد کرد. همچون پرومیته، مشعل دار ازادی خواهی، عدالت طلبی، دموکراسی خواهی ،سکولاریزم و نفی هر گونه تبعیض عقیدتی، جنسیتی، نژادی، طبقاتی و صنفی خواهد ماند.
اگر چه در وضعیت فعلی حاکمیت دینی با شیوه ی پلیسی-امنیتی هر حرکت ازادیخواهانه را سرکوب می کند اما جنبش دموکراسی خواهی با سرمشق قرار دادن جنبش 18 تیر منتظر فرصت است تا خواست تاریخی ملت ایران را محقق سازد. حاکمیت مذهبی در ایران به خوبی می داند که هیچ سرانجامی ندارد و مجبور است سیاست سرکوب و سرنیزه را ادامه دهد و گرنه به سرنوشت دولت اسلام گرای مصر و حتا ترکیه گرفتار خواهد شد و می شود.
خوشبختانه در همین نمایش انتخاباتی اخیر که جناح های اصلاح طلب دینی برای تحقق حماسه ی سیاسی مورد نظر دیکتاتوری حاکم، به ساخت و پاخت با دیکتاتوری دست زده و بخشی از نیرو های ازادیخواه را به پای صندوق های وابستگی و سیه روزی کشاندند، اما بخش وسیعی از توده ها به ویژه طبقه ی متوسط و اگاه کلان شهر ها به ویژه تهران بزرگ، از شرکت در این نمایش خود داری کرده و بار دیگر به هر دو یعنی دیکتاتوری و ریاکاری مذهبی، پاسخ منفی دادند و بر سر پیمان خود با شهدای راه ازادی باقی ماندند.
جا دارد از همه ی شهدای راه ازادی به ویژه شهدای 18 تیر همچون عزت ابراهیمی نژاد و اکبر محمدی و دیگر شهیدانی چون ندا،سهراب،هدا صابر و ستار بهشتی یاد کنیم. همچنین تلاش های همه ی مبارزان راه ازادی به ویژه زندانیان سیاسی و دانشجویان دربند را پاس بداریم و ازادی زندانیان سیاسی را در راس مطالبات خود قرار بدهیم.
در این راه فقط باید به نیروی ملت تکیه داشته باشیم و از جناح های حاکم هیچ انتظاری نداشته باشیم .اگر چه از فرصت های ناشی از جنگ قدرت و شکاف در حاکمیت می توان به نفع جنبش دموکراسی خواهی بهره برد. سیاستی که طی دو دهه ی سال گذشته همواره مد نظر جنبش دموکراسی خواهی بوده و نتایج خوبی نیز داشته است. اما کسانی که به جای تکیه بر نیروی رهایی بخش ملی یا استفاده از فرصت های مورد اشاره در بالا به صاحبان قدرت برای دست یابی به حقوق اساسی متوسل می شوند، مدت زمانی است که تلاش می کنند در مسیر جنبش رهایی بخش انحراف ایجاد کنند و البته هیچ گاه موفق نخواهند شد. کسانی که به هر دلیل نهاد های به ظاهر انتخابی اما به و اقع استصوابی و غیر دموکراتیک را نماینده یا نمایندگان ملت خطاب می کنند یا نا اگاه هستند که باید به مرور اگاه شوند و یا اصولا به مبانی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و الحاقیه های ان هیچ تعهدی ندارند. مسیر دموکراسی خواهی سکولار، مبتنی بر اعلامیه ی مذکور ، مسیری است که جنبش دانشجویی 18 تیر 78 طی کرد و رهبران و حامیان و فعالان ان جنبش همواره بر ان تاکید کرده و می کنند.
گسسته باد زنجیر استبداد-زنده باد ازادی-برقرار باد دموکراتسی
15/تیر ماه/1392 خورشیدی
ایران/تهران.

طرح ۲۱ نماينده مجلس برای کسب «امتياز مادام العمر ﺣﻤﻞ ﺳﻼﺡ و پاسپورت سياسی




اندازه متن
 
یک روزنامه چاپ تهران در شماره روز یکشنبه خود از طرح شماری از نمايندگان مجلس شورای اسلامی برای امتيازات ويژه و مادام العمری چون «ﺣﻤﻞ ﺳﻼﺡ، کارت ﻃﺮﺡ ﺗﺮﺍﻓﻴﮏ و پاسپورت سياسی» خبر داده است.

به گزارش روزنامه «آرمان»، ۲۱ نفر از نمايندگان مجلس نهم اين طرح را امضاء کرده‌اند تا به عنوان «امتيازاتی ويژه پس از پايان دوره نمايندگی بتوانند با خود اسلحه حمل کنند و مجوز طرح ترافيک دريافت کنند، پاسپورت سياسی داشته باشند و از پاويون استفاده کنند.»

این روزنامه نوشته است که «برای روشن شدن دليل ارائه اين طرح با هر ۲۱ نماينده‌ای که طرح را امضا کرده‌اند»، تماس گرفته است اما «از اين ميان ۱۷ نفر به طور کلی يا تماس‌ها را پاسخ ندادند يا تلفن همراه‌شان خاموش بود، يک نفر هم با اعلام اينکه کسالت دارد پاسخی به سوالات نداد، نماينده‌ای ديگر به رغم اينکه ابتدای تماس احراز هويتش را اعلام کرده بود با شنيدن نام روزنامه آرمان احراز هويتش را انکار کرد، و يک نماينده نيز پاسخگويی را به ساعتی ديگر موکول کرد.»

اين روزنامه تاکيد کرده که از ميان امضاء کنندگان طرح امتيازات ويژه و مادام العمر برای نمايندگان مجلس، تنها حسين گروسی نماينده شهريار، قدس و ملارد بود که پاسخگوی سوالات شد و گفت: «اين طرح پيشنهاد مسائل غيرمادی بوده است و برای جامعه بار مالی ندارد و ما سال گذشته بحث حقوق مادام العمر نمايندگان را به طور کلی کان‌لم‌يکن کرديم، اما  طرح فعلی به مسائلی غيرمادی مربوط است.»

حسين گروسی که خود يکی پيشنهاد دهندگان طرح حق حمل مادالعمر اسلحه برای نمايندگان مجلس است به روزنامه آرمان گفته است: «بعضی افراد نياز ديدند اقدام به درخواست ‌کنند، اما همين الان هم بسياری از نمايندگان در موقعيت فعلی از جمله خود بنده در حوزه انتخاباتی خودم زندگی می‌کنم و مشکلی نمی‌بينم.»

اين عضو مجلس نهم به طور ضمنی امتياز حمل مادام العمر اسلحه و داشتن پاسپورت سياسی برای نمايندگان مجلس را «عادی» توصيف کرده و به روزنامه آرمان گفته است: «افراد عادی هم اگر نيازی داشته باشند می‌توانند درخواست صدور مجوز حمل سلاح بدهند و پس از بررسی مجوز بگيرند. اين طرح پيشنهاد مسائل غيرمادی است و برای جامعه بار مالی ندارد.»

فاضل موسوی نماينده مجلس در دوره هشتم در تحليل اين طرح به روزنامه آرمان گفته است: «من به جرات می‌گويم همان احترامی که قبلا مردم به ما می‌گذاشتند الان هم بلکه بيشتر می‌گذارند اما اگر آدم بخواهد سوءاستفاده کند ممکن است احساس خطر کند.»

اين نماينده پيشين مجلس شورای اسلامی ارائه چنين طرحی را «زير سئوال بردن مجلس شورای اسلامی» توصيف کرده و گفته است: «واقعيت اين است که نماينده‌ها چون از مسئولان مطلع کشور محسوب می‌شوند همين الان هم داشتن اسلحه برای آنها با طی کردن مراحل قانونی ممنوع نيست و با يک هماهنگی می‌توانند در مجلس از طريق حراست سلاح در اختيار داشته باشند و طرح ترافيک هم که برای چهار سال در اختيارشان است اما ادامه اين امتيازات غيرمالی يا مادام‌العمر شدن برای بعد از دوران نمايندگی اصلا معنی ندارد و به نوعی زير سوال بردن مجلس است.»

روزنامه آرمان همچنين از قول فاضل موسوی نوشته است: «من به نوبه خودم به عنوان فردی که نماينده اين مردم در مجلس بوده است اين روزها که شهروند عادی هستم هيچ احساس خطری نمی‌کنم که بخواهم مثلا اسلحه حمل کنم» و مردم ايران «بسيار شريف‌اند، نماينده اگر اجحاف و ظلم نکرده است هيچ معنی ندارد که بخواهد احساس خطر کند.»

فاضل موسوی با تاکيد بر اينکه «نمی‌دانم با چه انگيزه‌ای اين طرح پيشنهاد شده است»، گفته است: «نمايندگان مجلس پس از دوران نمايندگی شهروند عادی محسوب می‌شوند و بايد براساس همان راهکارهای مندرج در قوانين عمل کنند. نبايد چنين طرح‌هايی مطرح شود که شائبه ای پيش آيد.»

To Congress of Labor Unions in India Dear Friends and Comrades,

ه کنگره سراسری اتحادیه‌های کارگری هند: دعوت به پیگیری قتل افشین اسانلو و تجمعات اعتراضی در دفاع از زندانیان سیاسی

به کنگره سراسری اتحادیه‌های کارگری هند1011911_354948984632315_1540306806_nدوستان و رفقا
همانطور که مستحضر هستید جامعه ایرانی و فعالین کارگری ایران در رابطه با  مرگ  افشین اسانلو فعال کارگری در زندانهای جمهوری اسلامی ایران در سوگ نشسته اند .
افشین اسانلو، ۴۲ ساله، فعال کارگری، برادر منصور اسانلو در سال ۱۳۸۸ به اتهام تبانی و اجتماع به قصد اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. او سال گذشته از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج برای سپری کردن باقی مدت محکومیتش منتقل شد.
در همین ارتباط خواهر افشین اسانلو، فعال کارگری به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که آنها از پزشک قانونی تقاضای رسیدگی در مورد علت مرگ برادرش را کرده اند. علت مرگ افشین اسانلو سکته قلبی عنوان شده است اما به گفته خواهر مرحوم اسانلو او هیچ سابقه بیماری قلبی نداشته و در آخرین ملاقات سالم بوده است. همچنین به گفته پرستاران بیمارستان فوت مرحوم اسانلو قبل از رسیدن به بیمارستان بوده است. خانم اسانلو در این گفتگو همچنین گفت که به آنها اجازه برگزاری مراسم در اماکن عمومی  داده نشده و آنها به ناچار مراسم سوم و هفتم برادرش را در منزل برگزار خواهند کرد.
فرشته اسانلو پس از خاکسپاری برادرش در بهشت زهرای تهران گفت: پرستاران بیمارستان به ما گفتند که او را حدود ساعت ۸ پنجشنبه شب به بیمارستان آورده اند اما او مدت ها پیش از رسیدن به بیمارستان فوت کرده بوده. آنها گفتند که حتی برادرم در حد فاصل رسیدن به بیمارستان هم فوت نکرده بلکه فوتش قبل از اینها بوده است.
افشین اسانلو پیشتر و پیش از این واقعه تلخ ؛ طی نامه ای که نسخه ای از آن توسط “کمپین صلح فعالان در تبعید ” منتشر شده بود , ضمن شرح شکنجه های فجیع در زندان های جمهوری اسلامی نوشته بود :
تنها گناه من پیگیری خواسته هاى به حقى است که کارگران شرکت واحد به آن واقف شده و آن را مطالبه می کنند . با دستگیرى و زندانى کردن آنها این خواسته ها از بین نمی رود. ضرورتهایى مانند به وجود آمدن یک نهاد صنفى مستقل کارگرى جهت احقاق حقوق حقه و قانونى طبق موازین وزارت کار در جهت تامین امنیت شغلى ، بهبود دستمزدها متناسب با میزان تورم، جلوگیرى از پرداخت سلیقه اى حقوق و مزایا، عقد قراردادهای دائم بین کارگر و کارفرما، پایبند کردن دولت در کمک و تسهیل پرداخت بیمه تامین اجتماعى، نظارت در تعاونیهاى حمل و نقل که دیگر کاملا خصوصى شده و انحصاری بهره برداری می شود و تنها نام تعاونى را یدک میکشند؛ غیر قابل انکار میباشد. همچنین نظارت در پیگیرى اعمال پلیس راهها ونیروى انتظامى در وزارت راه و ترابرى و مسائل صنفى از این دست که طبق موازین قانون کار بوده و اگر اجرایى شود نه تنها امنیت ملى به خطر نمیافتد بلکه سبب رشد و بهره ورى هر چه بیشتر این صنعت سود ده و ملى میشود.
گروهی از فعالان کارگری برجسته و زندانیان سیاسی از زندان اوین در تاریخ 24 ژوئن 2013 نوشته اند که مرگ افشین اسانلو تنها آخرین قسمت از سریال طولانی مرگ زندانیان سیاسی می باشد؛ اکبر محمدی، امیر حشمت ساران، زهرا بنی یعقوب، امید میر صیافی، هدی صابر، محسن دکمه چی، ستار بهشتی و بسیاری از زندانیان دیگر نیز در گذشته به همین سرنوشت دچار می باشد.
رضا شهابی , بهنام ابراهیم زاده , شاهرخ زمانی , پدرام نصراللهی و بسیاری دیگر از فعالین کارگری نیز هم اکنون در شرایط وخیم در زندانهای جمهوری اسلامی ایران به سر می برند .
همچنین اخیرا احکام حبس برای بسیاری از فعالین کارگری کرد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی , تنها با دستاویز به عضویت اینان در “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری”  توسط دادگاههای رژیم, صادر شده است که در این رابطه می توان از بهزاد فرج اللهی , وفا قادری و غالب حسینی و بسیاری دیگر نام برد.
فشار و سرکوب در ایران به فعالین کارگری ختم نمیشود .
آرش صادقی دانشجوی در بند , ماههاست که در زندانهای انفرادی محبوس میباشد و نزدیک به یکماه است که در اعتصاب غذا به سر می برد .
محمد رضا پورشجری , وبلاگ نویس دیگر زندانی سیاسی است که به جرم مقالاتش در وبلاگ ” گزارش به خاک ایران ” محبوس میباشد . علیرغم گزارشات متعدد مبنی بر وخامت حال نامبرده ؛ هیچ اقدامی توسط مسوولان زندان رجایی شهر در خصوص درمان وی انجام نمی شود .
اگر وکلایی چون نسرین ستوده , عبدالفتاح سلطانی , هوتن کیان و بسیاری دیگر را هم به این لیست اضافه کنیم ؛ می توان کلکسیونی کوچک از جامعه ایرانی را در زندان متصور شد  .
جمهوری اسلامی ایران، در میان دیگر سیاست ها و اقدامات سرکوبگرانه خود، به دنبال تحمیل یک استراتژی مرگ آرام و تدریجی به زندانیان سیاسی، از طریق شکنجه های شدید، غفلت های پزشکی و بدرفتاری شدید توسط مقامات زندان می باشد.
اخیرا در همین راستا یک نهاد غیر دولتی به نام ” کارگران امریکا علیه جنگ ” طی نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشته بود :
ما خواستار تحقیق بین المللی مستقل در مورد مرگ افشین اسانلو و شرایط زندانیان سیاسی هستیم. ما از حکومت شما می خواهیم تا فورا به اعدام، شکنجه و بدرفتاری با فعالان کارگری و همه زندانیان سیاسی پایان دهد و فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی در ایران را آزاد نماید. ما از دولت ایران می خواهیم حق تشکل، تجمع و آزادی تشکل و بیان که بعنوان استانداردهای بین المللی کار توسط سازمان جهانی کار منعکس شده اند را به رسمیت بشناسد.
در همین راستا  گروهی از فعالین مدنی ایرانی در خارج از کشور ؛ گرد هم آمده اند تا در یک کمپین بین المللی به نام ” بیایید نجاتشان دهیم ” ؛ به یاری این زندانیان بشتابند.
برنامه این کمپین , تلاش برای اطلاع رسانی و برگزاری تجمع های اعتراضی در کشورهای مختلف نسبت به رفتار وحشیانه با زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران است .
حمایت از زندانیان سیاسی در ایران یکی از ماموریتهای “کمپین صلح فعالان در تبعید است ” که اوایل آوریل  سال 2012  توسط گروهی از فعالان در تبعید ایرانی در دهلی نو اعلام آغاز به کار کرده بود .
کمپین صلح فعالان در تبعید پیشتر حمایت همه جانبه خود را از کارزار جهانی ” بیایید نجاتش دهید ” اعلام کرده است .
در همین راستا این کمپین ضمن محکومیت استراتژی مرگ تدریجی رژیم در قبال زندانیان در ایران ؛ در دفاع  از مظلومیت کارگران و فعالان مدنی در ایران ؛ از  مسوولان و تصمیم گیرندگان ” کنگره سراسری اتحادیه های کارگری در هند ” دعوت می کند که در قبال این رفتارهای غیر انسانی جمهوری اسلامی ایران به موضعگیری پرداخته و در راستای هر چه قدرتمندتر کردن این کارزار جهانی و برگزاری تجمعات اعتراضی در دهلی نو یاری رسان باشند .
ما خواهان تحقیق دقیق توسط نهادهای بین المللی در خصوص مرگ آقای افشین اسانلو و بررسی وضعیت سایر زندانیان در بند در زندانهای جمهوری اسلامی ایران بوده و در این مسیر برای تقویت این کارزار چشم یاری از آن نهاد داریم .
با تشکر
ونداد اولادعظیمی
سخنگوی کمپین صلح فعالان در تبعید
To Congress of Labor Unions in India
Dear Friends and Comrades,
As you are aware, these day, Iranian community and labor activists are grieving the death of the Iranian labor activist Afshin Ossanlu in prison.
Afshin Ossanlu, 42 yrs. old, was the known labor activist, Mansour Ossanlu’s brother.  He was arrested and sentenced to 5 years imprisonment in 1388 on charges of involvement in   conspiracy and activities against the national security of the country. Last year, he was moved from Evin prison to Rajai Shahr prison, to complete his imprisonment term which ended up in losing his life, there.
Government authorities announced that hearth attack was the cause of Afshin’s death. This however was unacceptable to his family and friends as Afshin did not have history of any heart related diseases and was in stable health condition during his last meetings with his family.  In this regard, Afshin’s sister, Fereshteh Ossanlu informed the International labor Campaign for Human Rights in Iran that the family had appealed to coroner to investigate the cause of Afishn’s death.    She also reported that hospital nurses informed the family that Afshin was brought death to hospital. According to Fereshteh, the family was not given permission to have the funeral and the mourning ceremony in public places and was limited to having a small gathering in deceased house.
During the funeral Fereshteh said: “The hospital nurses told us that Afshin could not have died while being transported to hospital, even, as it appeared that he had passed away  much before arriving to the hospital.”
Before his tragic death, much earlier, Afshin Ossanlu had described the brutal torture of the prisoners in a note which was published by the “Campaign for Peace Activists in Exile”. He also wrote:
“The only crime I’ve committed has been insisting on the rights of the city transit workers. These workers are aware of their rights now and arresting them will not result in stopping their demand. Necessities such as establishing an independent workers’ union for claiming the legal rights of the workers which comply with the labor law and ensuring job security, improving the wages and compensations commensurate with the inflation to prevent the employer desired wages and creating permanent contract between the workers and the employers and compelling the government to help with facilitating the payment of social insurance to workers and supervise the transit cooperation which has become totally private and its exclusive use in undeniable. And also monitoring the actions of the police and disciplinary department of transportation with ministry of transportation workers and trade related  issues. These issues that are in accordance with the law labor and not only are not against national security, but also ensure the productivity growth and result in development of this profitable national industry.”
A group of prominent activists and political prisoners from Evin prison on 24 June 2013 have written that Afshin Ossanlu death is the latest episode of the tragic story of many other prisoners who similarly lost their lives including: Akbar Mohammadi, Amir Heshmat Saran, Z. Baniyaghoub, Omid Mir Sayafi, Hoda Saber, Qi M button, Sattar Beheshti and many other prisoners.
Presently, Reza Shahabi Behnam Ebrahimzadeh, Shahrokh Zamani, Pedram Nasrallah and many other labor activists in Iran are in critical condition in overcrowded prisons in Iran.
Recently, arrest warrants have been issued by government courts for many Kurd activist workers such as Faraj Allahi, Vafa Ghaderi and Ghaleb Hosseini and others who have been accused of attempting actions against the national security only because they have joint the “Coordinating Committee to Form Workers’ Organizations”.
Repression in Iran is not limited to the repression of the labor activists. Arash Sadeghi an imprisoned student has been held in solitary confinement for months and is on hunger strike for nearly a month.
Mohammad Reza Pourshajari, a blog writer is another political prisoner who is convicted for his articles in the weblog of “Report on Iranian soil”.  Despite numerous reports saying he was sick, no attempt has been made for his treatment by Rejaiee Shahr prison authorities.
If the names of lawyers such as Nasrin Sotoudeh, Soltani, Houtan Kian and many more are added to this list, one can imagine a small collection Iranian community in the prison.
The Islamic Republic authorities have added another policy to their repressive measures by imposing a political strategy to cause slow death through severe torture, medical neglect and sever mistreatment of the prisoners by the prison authorities.
To this end, recently, a non-governmental organization, named “American workers against the war” in a letter to Iran’s supreme leader wrote:
We call for an independent international investigation to determine the cause of Afshin Ossanlu’s death and to inspect the condition of the political prisoners in Iran.
We urge you to immediately put an end to executions, torture and ill-treatment of the activists and political prisoners, and unconditionally, release all the political prisoners in Iran.
We call on the Iranian government, to recognize the right of association, of assembly and freedom of association and expression, as reflected in international standards by the International Labor Organization.
In this regard and in an attempt to aide these prisoners, a group of Iranian activists abroad, have come together in an international campaign called: “Let’s saved them!”
This campaign’s attempts to create awareness and organize protests and gatherings in different countries against the brutal treatment of political prisoners in Iran.
Support of political prisoners in Iran has been one of the missions of the campaign “Peace Activists in Exile” which declared its inception in the   beginning of April in 2012 by a group of activists in exile in New Delhi.
Campaign for Peace activists in exile had earlier announced his full support of the global campaign “Let’s save them!”
In this regard, the campaign while condemning the regime’s strategy of gradual death of prisoners in Iran and defending the oppressed workers and civil rights activists in Iran, invites the authorities and decision-makers of the “Congress of Trade Unions in India” to react and take sides against this inhumanity, and to assist this global campaign and help organizing protests by the campaign in Delhi.
We demand a thorough investigation by international agencies investigating to determine the cause of Mr. Afshin Ossanlu’s death and also to inspect other political prisoners’ condition in the Islamic Republic of Iran and for this we require your kind support for straightening this campaign.
Thanking you,
Vandad olad Azimi
Spokesman for the peace activists in exile campaign

بدانیم

Let's have saved


نه به اعدامهای دسته جمعی نه به کلیت اعدام که قتل عمد به حساب می اید
از قتل عمد جلوگیری کنید
https://www.facebook.com/nejatezendani?ref=hl&success=1
Like ·  ·  · Promote · 6 minutes ago · 
  • Meisam Roodaki دوستان این کمپین در اینده اهداف بزرگی دارد همراه و همکار باشید تا با همبسنگی جان هموطنان گروگان در ایران را نجات بدهیم به دور از هر ایدئولوزی

Sunday, July 7, 2013

[10:42:23 PM] fereshteh.naji: [10:41 PM] Saied Ohady:

[10:42:23 PM] fereshteh.naji: [10:41 PM] Saied Ohady:

<<< امروز ١٦ تيرماه مهرشيد ايرانى گفتگويى داشتم با بانوفرشته ناجی حبیب زاده
روزنامه نگار ، فعال حقوق بشر و پژوهشگر در مورد كمپين بياييد نجاتشان دهيم و اهداف آن. فرشته ناجی خبر را از سال 1376 با پیک هفته در مشهدآغاز و در سال 1382 دریونسکو پروژه چغازنبیل (خوزستان)کار مردم شناسی را پیگیری نمود و هم زمان در هفته نامه شهرآرا ،روزنامه همبستگی وهفته نامه نخست کار می کرد، در اين گفتگو همچنين اشاره دارند كه در خبرگزاری های همچون ایلنا ،فارس و سایت بانوان استانداری مشهد، در سال 1387 درخبرگزاری پرسی گلف و آخرین مصاحبه در ایران را فریبرز رئیس دانا درمورد اقتصاد بیمار ایران داشتم که ایشان بیان کردند که ما اصلا اقتصاد نداریم که بیمار باشد ،بعد از چند ساعت از سایت به پایین کشیده شد واز طرف وزارت اطلاعات احضار شدم که منجربه3 سال و نیم در بدری من درتهران شد و بعد در اسفند 1389 باهجوم نیروهای امنیتی به منزل منجر به فرار من از کشور و در بدری در غربت شد.، از فرشته ناجى پرسشى داشتم در مورد كمپين بياييد نجاتشان دهيم و اهداف اين كمپين كه توجه دوستان گرامى را به شنيدن پاسخ ايشان و ساير موارد ديگرى كه گفتگوشده جلب مينماييم ، پيروز و سرشار از شادى باشيد
http://kiwi6.com/file/f422689awv— Saied Ohady, Today 10:41 PM

سومین طوفان توئیتری در حمایت از آرش صادقی

مراه شو عزیز ...
سومین طوفان توئیتری در حمایت از آرش صادقی،
در سی و هفتمین روز اعتصاب غذای او،
یکشنبه 7 JULY ، شانزدهم تیرماه

11:30 شب به وقت ایران، تهران
10:00 شب به وقت ترکیه، آنکارا
12:00 شب به وقت امریکا، سانفرانسیسکو
3 :00 شب به وقت امریکا، نیویورک
9:00 شب به وقت آلمان، برلین
8:00 شب به وقت انگلستان، لندن

درود بر همه انسانهای ازادیخواه

https://www.facebook.com/nejatezendani برای ازادی زندانیان سیاسی و عقیدتی اقدام کنید

https://www.facebook.com/nejatezendani

اعدامها را متوقف کنید

Saturday, July 6, 2013

Request for international protection

http://meysamrudaki.blogspot.com/
roodakimeisam8@gmail.com
05362790291
0090

Request for international protection

I Meysam Rudaki political activists and human rights in Turkey hostage of the Islamic Republic and the Government of Turkey and the U.S. The UN'm 2 years in Turkey with overall Taydyh and international support impoverished against the regime of the Islamic Republic'm fighting the people struggle and liberation fight against tyranny and terrorism in the world that I want urgent help
MPC Rudaki Iranian political activist, Ankara, Turkey
اینجانب میثم رودکی فعال سیاسی و حقوق بشر در کشور ترکیه گروگان جمهوری اسلامی و دولت ترکیه و یو ان سازمان ملل هستم ۲سال در کشور ترکیه با کلی تایدیه و حمایت بین المللی در فقر کامل بر علیه رزیم جمهوری اسلامی مبارزه  می کنم از انسانهای مبارز و ازادیخواه جهان که برعلیه استبداد و تروریزم مبارزه می کنند در خواست کمک عاجل دارم 
میثم رودکی مبارز سیاسی ایرانی مقیم انکارای ترکیه

https://www.facebook.com/nejatezendani

https://www.facebook.com/nejatezendani

Executions of Iranian political activists in physical Vhzv Our human rights activists and political activists of the country you have to ask the UN Security Council

https://www.facebook.com/nejatezendani
Executions of Iranian political activists in physical Vhzv
Our human rights activists and political activists of the country you have to ask the UN Security Council
اعدامهای گسترده در ایران وحضو فیزیکی فعالین سیاسی در ایران
ما فعالین حقوق بشر و فعالین سیاسی از شما کشور های عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در خواست کمک داریم

Executions of Iranian political activists in physical Vhzv Our human rights activists and political activists of the country you have to ask the UN Security Council

Executions of Iranian political activists in physical Vhzv
Our human rights activists and political activists of the country you have to ask the UN Security Council
اعدامهای گسترده در ایران وحضو فیزیکی فعالین سیاسی در ایران
ما فعالین حقوق بشر و فعالین سیاسی از شما کشور های عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در خواست کمک داریم

Support of political prisoners and prisoners of conscience in Iran have asked for help from the international community

https://www.facebook.com/nejatezendani
With respect political prisoners in Iranian prisons are at risk of death
Dear viewers you please ask the international community to miss them
Islamic Nrvrysty government to rescue the nation's freedom and human rights

درحمایت از زندانیهای سیاسی و عقیدتی ایران در خواست کمک از جامعه جهانی داریم Support of political prisoners and prisoners of conscience in Iran have asked for help from the international community

https://www.facebook.com/nejatezendani
With respect political prisoners in Iranian prisons are at risk of death
Dear viewers you please ask the international community to miss them
Islamic Nrvrysty government to rescue the nation's freedom and human rights
با احترام در زندانهای ایران جان زندانیان سیاسی در خطر مرگ هست
از شما بینندگان محترم خواهشمندم از جامعه بین الملل بخواهید انها را از دست
حکومت نروریستی   اسلامی نجات بدهند ازادی و حقوق بشر حق ملت ایران هست

Friday, July 5, 2013

هرانا؛ میثم رودکی به زندان رفت

Meysam Roudaki began his 3-year prison sentence
Meysam Roudaki began his 3-year term prison sentence on September 11th in the notorious Evin prison. He was arrested August 5, 2009 while trying to gather reports on the gross violations of human rights in Iran to deliver his findings to the UN representative in Tehran.

https://www.facebook.com/nejatezendani


میثم رودکی از فعالین شورای برای دموکراسی و حقوق بشر در خارج و از اعضای حزب دموکرات ایران در حمایت از کمپین بیائید نجاتشان دهیم مینویسد:

در حمایت از زندانیان سیاسی عقیدتی و حقوق بشر تا پای جان ایستادم

https://www.facebook.com/nejatezendani

شما نیز می توانید با ارسال عکس خود صدای زندانیان سیاسی در بند باشید


let 's save them



https://www.facebook.com/nejatezendani

After receiving the news of the physical deterioration of Mohammad Reza Pour Shajareh and Arash Sadeghi, we have decided to create a virtual campaign for saving the lives of thesetwo political prisoners, who have been in critical condition.

Arash Sadeghi, a student activist, has been arrested by security forces on twenty-fifth of December last year and has been transferred to solitary confinement in Section 209 of Evin prison. His father, Hossein Sadeghi, announced in an interview with the media that After a long period of isolation, I saw that my son had abnormal weight loss and somehow suffered from weakness and his hair is also shaved. Mr. Sadeghi told that his son has been deprived of many rights, such as egress to counsel, severe pulmonary, and stomach bleeding.

Mohammad Reza Pourshajareh, the jailed blogger also Known "Siamak Mehr," is other ill prisoner who was arrested on first September 2010 and is now held in central penitentiary in Karaj. He is 51 years old and is suffering from respiratory problems, poor eyesight, lumbago, kidney failure, and suffering from malnutrition.

He was undergoing Angiographic In October last year due to a heart attack in prison. Mr. Amjadi and Mr Nejad Bahram . The doctors in Karaj Central Penitentiary told that Mohammad Reza Pour Shajareh is unable to withstand the punishment and he can not stay in the prison. However the judge prevents to send this case to the forensics.

Now, you can print and send the poster of campaign with your photo to email of this campaign, help us to create a movement for Arash and Hossein.

Proposed name of campaign could be (Campaign let s saved them)

https://www.facebook.com/nejatezendani