در مورد بند 240 زندان اوین که من در طبقه 4 ان بودم مسئول بند جاسوس دوجانبه بود از در دوستی بازندانیها وارد می شد و از ان طرف اطلاعات ودادسرای شهید مقدسی هم از ماجرای گزارشها بی نصیب نمی ماندند اما یک نکته مهم
بود زمانی که ریس حفاظت و اطلاعات زندان و نماینده اطلاعات سپاه و یک اقای
از طرف قوه قضائیه انجا از من بازدید و گفتگو کردند من اطلاعات اخبار گفتهایم را
در بهداری زندان هم می شنیدم چون این نوع ردو بلد شدن گفتهای زندانیان امری طبیعی بود برای ساده جلوه دادن قضیه بود و تخریب شخص اما نکته این بود
ادمهای که از طرف اطلاعات بازجویی می شوند اطلاعات سپاه حق دخالت نداشت اما روز اعتصابات من این اتفاق افتاد وبعد معنی حرفهای اقای الف را فهمیدم در طبقه 4بند 240 از اندیشهای مختلف بودند اما جا به جایی انها توسط
یک فرد نظامی از طرف اطلاعات سپاه صورت می گرفت وقتی از ان اقا پرسیدم گفت در بین زندانیهای عادی احتمال جاسوس زیاد و شما سیاسیون مستثنا نیستید وقتی این موضوع را در 209 به بازجوم گفتم تبدیل به دعوای سنگین
دادسرا وزارت و سپاه و نماینده دادستان شد که بعد من را در یک نشست مشترک شرکت دادن که شخصی بنام سردار فضلی لباس شخصی حضور داشت
و کارت روی سینه اش او را معرفی می کرد من متهم به این دعوا بودم و اخطارکتبی از دادستان تهران دریافت کردم و همان شب کتک سنگینی در 209 خوردم که در کار بزرگترها دخالت نکنم یک نکته در 10 روز 240 بود رابطه سربازها با دادسرا و بازپرسها بود که اطلاعات زیادی ردو بدل می شد شخصی بنام احمدی
در این ضمینه ناپدید شد که لباس شخصی با کلت و بیسیم بود که باعث وحشت وزارت اطلاعات هم شد بعد در بازداشت و نهوه بازجویی و رفت و امدها و کدی که به زندانیها در موقع رفت امد به دادسرامی دادند فهمیدم .........ادامه دارد اما بعدی کمی سنگین مطلب
بود زمانی که ریس حفاظت و اطلاعات زندان و نماینده اطلاعات سپاه و یک اقای
از طرف قوه قضائیه انجا از من بازدید و گفتگو کردند من اطلاعات اخبار گفتهایم را
در بهداری زندان هم می شنیدم چون این نوع ردو بلد شدن گفتهای زندانیان امری طبیعی بود برای ساده جلوه دادن قضیه بود و تخریب شخص اما نکته این بود
ادمهای که از طرف اطلاعات بازجویی می شوند اطلاعات سپاه حق دخالت نداشت اما روز اعتصابات من این اتفاق افتاد وبعد معنی حرفهای اقای الف را فهمیدم در طبقه 4بند 240 از اندیشهای مختلف بودند اما جا به جایی انها توسط
یک فرد نظامی از طرف اطلاعات سپاه صورت می گرفت وقتی از ان اقا پرسیدم گفت در بین زندانیهای عادی احتمال جاسوس زیاد و شما سیاسیون مستثنا نیستید وقتی این موضوع را در 209 به بازجوم گفتم تبدیل به دعوای سنگین
دادسرا وزارت و سپاه و نماینده دادستان شد که بعد من را در یک نشست مشترک شرکت دادن که شخصی بنام سردار فضلی لباس شخصی حضور داشت
و کارت روی سینه اش او را معرفی می کرد من متهم به این دعوا بودم و اخطارکتبی از دادستان تهران دریافت کردم و همان شب کتک سنگینی در 209 خوردم که در کار بزرگترها دخالت نکنم یک نکته در 10 روز 240 بود رابطه سربازها با دادسرا و بازپرسها بود که اطلاعات زیادی ردو بدل می شد شخصی بنام احمدی
در این ضمینه ناپدید شد که لباس شخصی با کلت و بیسیم بود که باعث وحشت وزارت اطلاعات هم شد بعد در بازداشت و نهوه بازجویی و رفت و امدها و کدی که به زندانیها در موقع رفت امد به دادسرامی دادند فهمیدم .........ادامه دارد اما بعدی کمی سنگین مطلب