Thursday, August 22, 2013

i
دوستان زندانی و بازداشتی در تبعید ، لطفا در صورت امکان هر چه زودتر برای امضا اقدام کنید چون جان هموطنان و همرزمان شما در خطر است ، یک لحظه خودتان را جای آنان قرار دهید .
مسئولین محترم کمیساریای عالی‌ پناهندگان سازمان ملل متّحد در ترکیه ،
احتراما ما تعدادی از روزنامه نگاران و کنشگران حقوق بشری و سیاسی زندانی سابق در ایران و ساکن فعلی‌ برون مرزی در آمریکا ، اروپا و کانادا با خبر شدیم که چندین تن‌ از مهاجرین ژورنالیست و سیاسی هموطن ما چون علی‌ کریمی‌ ، سهیلا بیهقی ، یوسف خیر خواهی ، شیلان کریمی‌ ، کی‌ چی‌ براهووی و فرشته ناجی حبیب زاده ، به جهت سالها بلاتکلیفی و یا عدم قبولی پناهندگی از سوی آن سازمان در ترکیه ، بناچار دست به اعتصاب غذای خشک و تر زدند بطوریکه هم اکنون در وضعیت بسیار وخیم و خطرناکی بسر میبرند ، لذا ما امضا کنندگان این نامه به شدت نگران وضعیت تک تک آن هموطنان بوده و از مسئولین محترم آن سازمان استدعا داریم که به خواست به حق آنان توجه جدی و نیز وافی و کافی‌ مبذول نمایند .
ما امضا کنندگان این نامه اگر چه قادر نیستیم از درد و رنجی‌ که تمامی‌ اعتصاب کنندگان غذا که به هنگام کار و زندگی‌ در ایران به آن گرفتار بودند اشاره نمأییم اما برای درک بهتر واقعیات ، تنها به درد و رنج یکی‌ از آن اعتصاب کنندگان غذا بنام فرشته ناجی حبیب زاده که یک روز نامه نگار نسبتا شناخته شده در ایران می‌باشد اشاره می‌کنیم تا باشد که مسئولان به واقع دلسوز آن سازمان تا دیر نشده به خواست درد مندانه این اعتصاب کنندگان غذا پاسخی مثبت و درخور داده باشند .
فرشته ناجی حبیب زاده در سال ۱۳۷۶ در هفته نامه پیک هفته مشغول به کار شد . در ابتدا ، سوژه‌ای که او در نوشتاری خود انتخاب نمود مربوط به دختران فراری در ایران بود ، او پس از آن بود که از سوی عوامل اطلاعات و امنیت رژیم به شدت تهدید شده بود بطوریکه او نیز بناچار برای حفظ جان خویش ، موقتاً دست از کار کشیده بود اما او پس از چندی در هفته نامه شهر آرا ، دگر بار سوژه پیشین را دنبال نمود چرا که او معتقد بود درد دختران فراری ایرانی‌ درد او و همه زنان ایرانی‌ است اما او اینبار هم شدیدتر از گذشته تهدید شده بود چرا که او در شهر آرا ذکر کرده بود بسیاری از دختران ایران را اطلاعات سپاه پاسداران و پسران طبسی با کمک سازمان بهزیستی به کشورهایی چون پاکستان و حوزه خلیج فارس صادر میکنند ، او بخاطر همین افشاگری بود که در سال ۱۳۸۲ برای پروژه مردم شناسی‌ یونسکو در چغا زنبیل دعوت به کار شده بود ، عکسها و فیلمهایی که او در طی‌ دو ماه در این پروژه تهیه نموده‌ بود از سوی رژیم متهم به تهدید و به خطر انداختن امنیت ملی‌ شده بود .
فرشته ناجی حبیب زاده همچنین مدتها در سایت بانوان استانداری ، روزنامه همبستگی‌ و خبر گذاری فارس مشغول به کار شده بود ، اما او در خبرگزاری فارس که از ارگان سپاه پاسداران می‌باشد مورد تجاوز قرار گرفته بود ولی‌ او برای حفظ جان خویش حاضر به افشای این موضوع نشده بود . رژیم برای جلوگیری از افشای این همه اسرار ، او را یکبار به مدت هشت ماه و بار دیگر به مدت یک سال در حبس خانگی نگاه داشته بود بطوریکه پدر و مادر فرشته به خاطر حفظ جان او و نیز رهایی او از حبس خانگی ناچار به همکاری با رژیم شده بودند لذا پس از رهایی از حبس خانگی بود که فرشته از مشهد به تهران رفت و در مؤسسه شکوه پارس به تدریس زبان انگلیسی‌ پرداخت ، همزمان هم بعنوان خبرنگار در خبر گذاری پرس گلف مشغول به کار شد . او در اولین مصاحبه خود در این خبرگزاری با دکتر فریبرز رئیس دانا از او در مورد اقتصاد ایران سوال بعمل آورده بود که رئیس دانا در پاسخ به او گفته بود ما در ایران اصلا اقتصاد نداریم که بیمار باشد و لذا این پاسخ ، تیتر آن خبر گذاری شده بود اما این برای رژیم گران تمام شده بود و به همین جهت با فشار عوامل اطلاعاتی رژیم این خبر پس از چند ساعت به پایین کشیده شد و حتا پس از آن نیز رژیم به این بسنده نکرده و با فشار مضاعف خویش باعث اخراج فرشته از آن خبرگزاری شده بود .
فرشته ناجی حبیب زده ، از آنجا که هم ، در اعتراضات اول اسفند حضور داشت و هم ، همچنان به انتقاد نوشتاری علیه رژیم ولی فقیه مشغول بود لذا او به هنگامی که در منزل دایی خود در تهران بسر می‌برد مأموران لباس شخصی‌ در ۲ شب سه‌ اسفند بود که برای دستگیری او در آن منزل هجوم میبرند اما موفق به دستگیری او نمیشوند چون او زودتر موفق به فرار میشود و پس از یک هفته زندگی‌ پنهانی هم ، از کشور خارج میشود چون او بخوبی می‌دانست که دستگیری او همانا و تجاوز به او همراه با سوزاندن او به مانند ترانه موسوی همانا . لذا سوال اینجاست ! آیا از نظر مسئولین محترم کمیساریا ی عالی‌ پناهندگان سازمان ملل متّحد تجاوز تنها به فرشته کافی‌ نیست بلکه او و دوستان او ، باید به مانند ترانه مساوی به همراه تجاوز سوزانده شوند تا قبول نمائید ؟!
با بهترین و بیشترین احترام
امضا کنندگان نامه به ترتیب حروف الفبا
  • این کمپین از کمپین حمایت از یوسف خیر خواهی به دلیل پیوستن پناهندگان سیاسی دیگر به این تحصن به این اسم تغییر نام داد. این پناهندگان از تاریخ 15 آگوست در اعتصاب غذای خشک هستند.
  • 242 members
1

Tuesday, August 20, 2013

پیام تسلیت جمعی از فعالان مدنی به مناسبت درگذشت رشید اسماعیلی
پیام تسلیت جمعی از فعالان مدنی به مناسبت درگذشت رشید اسماعیلی
جرس: در پی درگذشت رشید اسماعیلی، محقق و فعال دانشجویی جوان کشور، گروهی از فعالان مدنی و کنشگران حقوق بشری، این ضایعه را به خانواده آن عضو سازمان ادوار تحکیم وحدت تسلیت گفتند. همزمان زمان و مکان تشییع پیکر آن فعال اصلاح طلب نیز اعلام شد.

به گزارش جرس، رشید اسماعیلی، محقق، فعال اصلاح طلب و عضو شورای سیاست گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت مدتی از بیماری رنج می برد، تا اینکه روز دوشنبه، ۲۸ امرداد ماه ۹۲ در گذشت.

متن پیام تسلیت فعالان مدنی به مناسبت درگذشت رشید اسماعیلی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ
ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم
خانواده محترم و ارجمند اسماعیلی ؛
خبر درگذشت فرزند برومند میهن ، دوست و برادر عزیزمان آقای رشید اسماعیلی فقدانی جانکاه است که هیچ سخن و کلامی را یارای تسلی دادن این درد نیست ، داغ فرزند یکی از سخت ترین امتحانات الهی است که خداوند بندگان خاص و بزرگوارش را به آن می آزماید .
بدینوسیله همدردی خود در غم از دست دادن این برادر رشید و دلبندمان را ابراز میداریم و از درگاه ایزد منان رفیع ترین درجات را برای آن مرحوم مسئلت داریم.
و من الله توفیق
 

سید علی صابری
آریا آرام نژاد
علی قلی زاده
محمد حبیبا
لیلا موسوی
زهرا سادات روح الامین
سید فرید صلواتی
فریبا نباتی
مریم سادات یحیوی
یاسر یوسف زاده
مهرداد امیر کلالی
مینا مقدس
علی زیرک
مجید شیعه علی
آرش نجبائی
حانیه علیزاده
رحمت عزیزی
حسین میرشاهی
سید سجاد عابدی
امیر شاندیزی
عبدالرحیم رشیدی
فرنام شکیبافر
رویا ناصری
محمدرضا ابراهیمی
اکرم فیروزی یغما فشخامی
الهام محمدپور
متین زمانی
علی کلائی
پانته آ عباسي
قاسم یزدان پناه
فرشاد اسود
سید رضا حسینی
لیلا پاپلی یزدی
اشكان مسيبيان
مهدی برهمند پور
عمار ملكي
امبر تاکی
جعفر قدیم خانی
ميلاد شارعي
جواد متولي
روح الله شهسوار
مرتضی اسماعیل پور
مینا خانی
مجید آذرپی
میثم رودکی
الهه حسینی
میرحسین مصلی
جواد علیخانی
فرناز کمالی
فاریا بارلاس
کامیار بهرنگ
حسین رحیمی
بهاره هدایت
امین احمدیان
نگار انسان
میثم مشایخ
جمشید بابایی
محمد جواد شریفی نوید
میثم امان الهی درچه
نعیمه کفشدوز
حسین نیکنام
هادی بابایی
بابک جلالی
ناهید فرهاد
روح الله زم
حمید رضا مسیبیان
علی مصلحی
وحید محمد زاده
محسن مصلحی
مجید نیکنام
دلارام آکار
ابراهیم مهتری
روشنک آسترکی
اکبر روحانی
پرستو فاطمی
رضا مبين.
واحد خلوصی
سارا حامدی
آزرم نوروزی
کاوه شیرزاد
سپیده پورآقایی
رضا جعفریان
محمد امین صالحی
بهرام اسماعیل بیگی
محمد حسين مهرزاد
احمد باطبی
راضیه (پری) نشاط
بهمن برنادل
مهدی عربشاهی
حامدابراهیمی نژاد
حمیدرضا فولادگر
علی وفقی
بهروز جاوید تهرانی
حسین یزدی
شاهد علوى
طاهر عليپور
علی اصغر رمضانپور
سیدعلی بنی جمالی
ﺳﻌﻴﺪﻩ ﻛﺮﺩﻱ ﻧﮋاﺩ
سیدسعیدصفوی
سیدعارف صفوی
صبرا رضایی
بلال مرادویسی
گلاله بهرامی
مزدک موسوی
بهروز علوی
امیر رشیدی
مریم قربانیفر
فواد شمس
محمد الموتی
محمد کریمی
حامد سیاسی راد
امین قلعه ای
فرزاد پورمرادی
حمیدرضا مالکی
کمال علی پور
احسان منصوری
فرزاد پورمرادی
سید هاتف مطهری
امیر معماریان
آرش مختاری
علي تقي پور
جاوید فخریان
مهدی سحرخیز
خانواده سحرخیز
سورنا هاشمی
عبدالکریم رستمی میرفرد
محمد كيهاني
پروين كهزادي
فروغ میرزائی،
روزبه کریمی
رضا ایرانمهر
سام محمودی سرابی
 

نامه سرگشاده ۶۸ تن از زندانيان سياسی سابق و فعالان تبعیدی جنبش سبز در محکومیت سخنان حسن روحانی

در متن بیانیه‌ای که به خودنویس نیز ارسال شده آمده است:‌‌
«رئیس جمهوری حسن روحانی به هنگام معرفی کابینهٔ خود در مجلس شورای اسلامی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری 
۴ سال پیش که اعتراضات گسترده مردم ایران را به دنبال داشت اذعان نمود ، چند سال پیش حوادث تلخی‌ روی داد ، عده‌‌ای اردوکشی خیابانی کردند و عده‌‌ای کهریزک درست کردند ، این اظهارات رئیس جمهوری در صورتی‌ است که علی‌ خامنه‌ای رهبری جمهوری اسلامی در چندین روز قبل  و همچنین در سال ۸۸، اعتراضات خیابانی در ایران را به عنوان اردکشی خیابانی یاد کرده بود!  جناب رییس جمهور حسن روحانی باید پاسخ دهد! آیا ندا آقا سلطان که گلوله قلب او را شکافت اردوکش و اوباش خیابانی بود؟»
 نویسندگان بیانیه سپس نوشته‌اند: «آیا این همه جانباخته و قربانی تجاوز و این همه ایرانیانی که بعد از حوادث ۱۳۸۸ از ترس جان خویش به خارج گریختند که مبادا دستگیر و در زندان حکومت اسلامی  مورد تجاوز  واقع  شوند [جزیی از]اردوکش خیابانی بودند؟»
 
 امضا کنندگان سپس گفته‌های روحانی در گذشته را یادآوری کرده‌اند:‌«آقای روحانی  این اولین بار نیست که به ملت ایران ، به ویژه نسل جوان توهین روا داشته‌اید و با این‌کار سعی در اثبات خویش مبنی بر وفاداری به رهبری بر آمده‌اید؟ حتما به یاد دارید که اولین بار در قیام ۱۸ تیر ۷۸، نه تنها که حکم حمله به کوی دانشگاه تهران را به عنوان دبیر و نماینده خامنه‌ای در شورای امنیت ملی امضا نموده اید بلکه در مصاحبه‌ای گفته بودید که دانشجویان پست تر از آنند که برانداز نامیده شوند
 
در ادامه این نامه، نویسندگان به حضور «پورمحمدی» به عنوان وزیری تحمیلی انتقاد کرده‌اند: «آقای روحانی آیا شما می‌دانید که این بارهم، با انتخاب و یا حتی قبول انتصاب تحمیلی پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری که نقض گسترده حقوق بشر او بر کسی پوشیده نیست به واقع اهانت و بی‌احترامی به آن دسته از خانواده‌هایی نموده‌اید که عزیزانشان با دستور و بی‌رحمی‌های او به جوخه های اعدام سپرده شده‌اند
 
امضا کنندگان نامه، به‌کار گرفتن «اردوکشی خیابانی» از سوی روحانی را محکوم کرده و در ادامه نوشته‌اند: «به‌کار گیری واژه اردوکشی خیابانی از سوی حسن روحانی در جلسه رای اعتماد کابینه اش در مجلس شورای اسلامی را محکوم کرده و اعلام میداریم اظهارات او با وعده هایی که او به هنگام رقابت ریاست جمهوری چون آزادی زندانیان سیاسی ، باز شدن فضای سیاسی و مطبوعات در کشور و پایان دادن جو امنیتی مطرح ساخته بود در تعارض آشکارمی‌باشد. همینطورما امضا کنندگان این نامه  ضمن محکوم نمودن سخنان حسن روحانی اعلام می‌داریم که شرکت کنندگان اعتراضات میلیونی نه تنها که جزو دسته‌های اراذل و اوباش و اردوکشان خیابانی نبوده اند بلکه کسانی بوده‌اند که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی خود رژیم ولی فقیه، دست به راهپیمایی مسالمت آمیز و بدون خشونت زده‌اند اما در نهایت خود، مورد خشونت اردوکشان رهبری قرار گرفتند و به رگبار بسته شدند! حال آقای روحانی  خود  به عدالت قضاوت نماید که کدام یک جزو اردوکشان خیابانی محسوب می‌شوند؟ جانباختگان و تجاوزشدگانی که آرای شان به سرقت رفت و بدنبال اعاده و استیفای آرای خود بودند؟ و یا چماقداران رهبری که آنان را به رگبار بستند و مورد تجاوز بی رحمانه خود قرار دادند؟»
 
رونوشت این نامه به رئیس پارلمان اروپا، وزرات امور خارجه امریکا و کانادا ارسال خواهد شد.
 
امضاء ۶۸ تن زندانیان سیاسی سابق و فعالان تبعیدی  جنبش سبز به ترتیب حروف البفا :
امیر آرتا ناظر فرد(آلمان)-ا سیروس (رضا )اشرفپور-میثم اسعدی(ترکیه)-محمدرضا آرین(ایتالیا)-جمشید امینی (آمریکا)- محسن باپیری(نروژ)کیارش بخشی(اندونزی)- مهیستان بختیاری(ترکیه)-هادی بابایی(ترکیه)-افسر پیر می (سوئیس)-فرخ پیرنیا(آمریکا)-فرهاد تالشی(انگلیس)-جواد موسوی(آلمان)-علی جلیلی(آلمان)- کیان جوادی(آلمان)-میثم جاسمی (آلمان)-آرمان چاروستایی(آلمان)- فرزاد حمیدی( آمریکا ) -  فرشید حشمتی (یونان)- بابک خسروی (انگلیس)- امید دانا(سوئد)- علی دشتستانی (سوئد)- ارسلان رحیمی (سوئد)- ایمان رضایی(آمریکا) -پریسا رفیعی(آلمان)- جلال رودگر(ایتالیا )- حسین رضایی (انگلیس)-حسین رفیعی(بلژیک)- رامین اکبری (آلمان)-مهران رحیمیان(آلمان)-میثم رودکی(ترکیه )- محمد زمانی(آلمان)-یوسف زیانی( (یونان)- سام سرابی(ترکیه)- بهرام سرایی(آلمان)محمد سامری فرد(نروژ)- محمد سرتیپی(سوئد)-مرتضی سروریان(ارمنستان)-آرنوش شجاعی(سوئد)-کاوه صابری-میلاد صادقی(آلمان)-فرهاد عابدینی(آلمان)-مهدی غلامی(بلژیک)- افشین فروتن -میترا فتحی پور(سوئد)-حمید کاظمی(نروز)-کوروش اختریان(آلمان)- مریم کوثری(ترکیه)- روحی لطیفی(نروژ)-مهرداد لهراسبی(آلمان)-امیر حسین معینی(آلمان)- ایمان موسوی(امریکا)-رویا قاسمی مزیدی (ترکیه)-هوشنگ قاسمی (هلند) طاهره مهدی زاده  (ترکیه)-کوشان ماد(آمریکا)- مجید میرزایی(ارمنستان)-منوچهر محمدی(امریکا)-مهرداد ماجدی( آمریکا ) - یارسان موسوی(ترکیه)- احسان نظم پژوه (المان)-آرش نوزری (آلمان)-احسان هگمتیان(کانادا)-جمشید بابایی(ترکیه)- پیام ونداد عظیمی(ترکیه)-هومن وزیری(هلند)-محسن یوسف نژاد(ترکیه)-یاور یزدان پرست(سوئیس)
اسامی ۴۵ فعال برون مرزی پشتیبان این نامه به ترتیب حروف البفا:
سیروس اردلان-فریبا اعتماد-لیلا اوستا-منا اعظمی-مهین ارجمند- هما آریا-بهرام آبار-رادان آزاد-بهکام بختیاری-افشین پولادی- حامد تهرانی- حامد توحیدی فر-مهرداد تیموری-اصغر جودی-پرویز حدادی زاده- قربانعلی حسین نژاد- کوروش حقیقی- علی خلف زاده- امیر دوشوکی-دیوید درمنی-دکتر منوچهر رزم آرا-آرش رازی -کیان دخت رنجبر-مریم رضایی- هوشنگ رضایی- نیما زرتشت زاده- سعید شبانی- سعید قهرمانی- کتایون قاسمی-دکتر حسن کیان زاد- فرهمند کلایه- رکسانا گنجی- آرش مهدوی- آرین میرذوالفقاری-پری موسوی-جواد محمدی- رزیتا منطقی-سعید مهربُد-دکتر محمود مرادخانی- مهرداد ملک زاده- امير فرنودي-سحر نیکو- شهره ناطقی-موریس نعمتی- نوذر نوذری

Monday, August 12, 2013

فکر کنم حشمت خان طبرزدی و جبهه دموکراتیک ایران بهترین التر ناتیو برای اینده سیاسی ایران باشند

https://www.facebook.com/heshmat.tabarzadi?fref=ts

http://www.hambastegi-iran.org/

http://www.hambastegi-iran.org/

کنگره سکولار دموکراتهای امریکا چند روز پیش

http://isdcongress.com/160515891608157615751578-17051606171115851607.html

http://isdcongress.com/index.html


  1. این بخش آقایان: دکتر محمود مرادخانی، ...
  2. نخستين کنگره سکولار دمکرات های ايرانی

    • توسط voacapitol
    • ۱ هفته قبل
    • ‏2,541 بازدید
    افق در فیسبوک http://www.Facebook.com/OfoghTV رنامه افق درباره اهداف نخستين کنگرهسکولار دمکرات های ايرانی، رابطه بین ...
    • جدید

حدود 803 نتیجه
  1. نشست کُـلـن - آینده ایران با سکولار دموکراسی، بدون جمهوری اسلامی 7 آوریل - بخش 3

    به مناسبت سالگرد سازمان ایرانیان سکولار دموکرات // بخش سوم// منشی جلسه: خانم فرحناز عمادی// در این بخش ابتدا توسط خانم فرحناز ...
  2. نشست کُـلـن - آینده ایران با سکولار دموکراسی، بدون جمهوری اسلامی 7 آوریل - بخش 4

    به مناسبت سالگرد سازمان ایرانیان سکولار دموکرات // بخش چهارم// منشی جلسه: خانم فرحناز عمادی// در این بخش آقایان: دکتر محمود مرادخانی، ...

از مهندس حشمت الله طبرزدی



دوکلمه حرف نا حساب...!؟

به نام زندانی سیاسی به کام...

برخی از دوستانی که ما نیز میشناسیم در بیرون از مرز به نام برخی از زندانیان سیاسی نامه می نویسند. این در حالی است که تعدادی از این زندانیان یا در اعتصاب غذا هستند و روحشان از این نامه خبری ندارد یا ادم هایی هستند که فعال حقوق بشری اند و اصلا به بحث های کلان سیاسی کاری ندارند و یا افرادی هستند که چند وقت زندان بودن و تموم شده. مثلا دختر فلان مقام یا....
این بیرونی ها ، ناشیانه نام اشغال کنندگان سفارت امریکا را در راس لیست میذارن و بعدش برای امریکایی ها نسخه می پیچن و در عین حال به برخی از ان ها نیز ناسزا میگن. به جای این که از حکومت ایران طلبکار بشن که چرا چنین و چنان کردی، از امریکایی ها طلبکار میشن و در عین حال 28 مرداد 32 رو هم به رخشون می کشن. یعنی هم التماس و هم طلبکاری!؟
این دوستان بسیار از خود راضی، که چندی پیش از همین تریبون های امریکای کودتاگر و... استفاده کردن و 18 ملیون رای برای روحانی جمع کردن و دیدن با این کابینه ی امنیتی و ...چه دست گلی به سر حامیانش زد که صدای اشپز-بخونید بی بی سی- را هم در اورد، حالا از فعالین اجتماعی میخوان که صدای خودشون که به نام زندانی سیاسی مطرح کردن را در دنیا به نام جامعه ی مدنی ایران بلند کنند و بگویند که تحریم ها رو بردارین تا اخوند ها راحت تر سرکوب کنند و زودتر به ب... برسند! خنده دار تر اینه که رییس تدبیر و امیدشون با تدبیر زیاد یه مشت امنیتی و در کنارش یکی دوتا نیمه اصلاح طلب را برای به دست اوردن دل طرف، گذاشت تو دولتش ، اما حالا طرف میگه خیلی خوبه. امنیتی ها رو تایید کنین و غیر صالح ها- بخونید ان دو سه اصلاح طلب نیم بند - رو رد کنین. تدبیر از این بالاتر!؟
راستی که عجب ادم هایی پیدا میشه! ما نمیدونیم این غربی ها چقدر ساده لوحند و این تریبون هاشون چقدر مفته که چنین ادم های پر توقعی پرورش داده که از رو نمیرن. یا شاید این جوری ها رو دوست دارن. بچه های خوب و نازنین و سر به راه!
یکی نیست بگه با با! حالا اینو که به نام دولت تدبیر و امید زاییدین و تو کت ملت کردین رو بزرگ کنین، بعدش برین سراغ اصلاح برادر حسین باراک اوباما که دیروز تو خیابون ها داد می زدید: اوباما-اوباما با اونایی یا با ما! اوباما هم شگفت زده نشه بگه اینا دیگه چقدر پدرسوخته اند که تا دیروز به من می گفتن با حکومت نباش امروز که دولت افتاده دستشون، میگن چرا با حکومت نیستی!؟ میگن تو را خدا به خاطر ما نورچشمی ها و روحانی هم که شده دست از لجاجت بردار و به مردم ایران رحم کن. اخه تا دیروز که احمدی نژاد بر سر کار بود، تحریم ها حق مردم ایران بود. دیدی که ما هم چیزی نمی گفتیم! جلالخالق!
و بعد از زبون زندونی سیاسی حرف خودتون رو بزنین و اعتبار زندانی سیاسی رو هم بذارین پشت قباله ی اخوند های حاکم.!؟ حد اقل اونی که امریکایی ها رو چندین ماه گروگان گرفت رو بذارین ته لیست و عابدینی که تو زندون کارون با اعتصاب غذا دست و پنچه نرم می کنه رو بذارین اول که برادر اوباما دلش رحم بیاد.
گفت در دیزی بازه، حیای گربه کجا رفت! هنوز دولت امیدشون تشکیل نشده تا زندونی ها رو ازاد کنه و اعتماد سازی کنه ،این ها میخوان دنیا رو هم فتح کنن. نکنه میخوان مردم رو گیج کنن که نفهمند که دولت تدبیر و امید یک جنایتکار رو وزیر دادگستری کرد و بقیه ی قضایا!؟ ا ینو میگن فرار رو به جلوی این سیاسیون مذهبی از چپ و راست. این همه فعال اصلاح طلب و ملی مذهبی که همینجوری این چند سال گذشته از مملکت در نرفتن! اینا مثلا لیدر هاشون بودن که در رفتن. کلی ان جا کار دارن. باید بتونن لابی خوبی برا حکومت مذهبی باشن و گرنه اگه سکولار ها بیان که نون 35 ساله شون اجر میشه، نمیشه؟

خار اغا ---به تقلید از گل اقا
پیام طبرزدی به اولین کنگره ی سکولار-دمکراسی خواهان ایران



با درود و شادباش برگزاری اولین کنگره ی سکولار- دموکراسی خواهان ایران

1 – هر ساله چهاردهم امرداد سالگرد انقلابی است که «مشروطه» خوانده شده؛ چرا که از اهداف اصلی آن انقلاب، مشروط کردن قدرت مطلقه ی پادشاهی به قانون و دخالت دادن مردم در سرنوشت خود بوده است. تشکیل پارلمان، به وجود آوردن عدالت خانه، و تاکید بر آزادی احزاب و مطبوعات از اهداف و نیز دستاورد های این انقلاب دموکراتیک بود که با تشکیل و تقویت چنین نهاد هایی، سعی در مشارکت دادن توده های مردم در سرنوشت خود داشت و به همین دلیل انقلاب مشروطه، اولین گام در مدرنیزاسیون ایران و تشکیل جامعه ی مدنی نام گرفته است

2- انقلاب دومی که با ملی کردن نفت توسط دولت دکتر محمد مصدق به وجود آمد تلاش کرد با حاکمیت قانون و محدود کردن قدرت پادشاهی در این چارچوب و تأکید بر قانون گرایی، بار دیگر به قانون اساسی دوره ی مشروطه برگردد و در عین حال بر استقلال سیاسی کشور نیز تأکید نماید

3- انقلاب بعدی اما انقلاب بهمن 57 بود که ابتدا توسط جنبش دانشجویی، احزاب ملی، نیرو های سیاسی چپ، نویسندگان، روزنامه نگاران، حقوقدانان آزادیخواه، گروه های مبارز، کارگران، صنوف گوناگون و توده های مردم، برای آزادی، استقلال و جمهوری خواهی کلید خورد اما، متأسفانه، در میانه ی راه توسط نیرو های مذهبی و روحانیون که از تشکل و امکانات بیشتری برخوردار بوده و مورد حمایت دول غرب نیز قرار داشتند تا در برابر کمونیزم ایستادگی نمایند، به بی راهه کشانده شد و حاصل آن، رژیم مذهبی-سکتاریستی سرکوبگری است که در تاریخ ایران به عنوان برگ سیاهی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در واقع اگر در انقلاب مدرن مشروطه، مقید کردن قدرت مطلقه در چارچوب قانون اساسی خواست آزادی خواهان بود اما، با پیروزی انقلاب بهمن 57، این بار قدرت مطلقه ی فقیه، در حرکتی متضاد با انقلاب مشروطه به شکل قانونی در آمد
4- اینک از انقلاب مشروطه، 107 سال، از جنبش ملی نفت 60 سال و از انقلاب بهمن 57 نزدیک به 35 سال گذشته است اما، با وجود مبارزات تاریخی ملت ایران برای آزادی و قانون گرایی، به ویژه در 35 سال گذشته که از آن باید بعنوان خونبارترین بخش از تاریخ ایران نام برده شود، نتیجه ی کار به لحاظ عینی در یک حکومت مطلقه ی سکتاریستی- مذهبی ارتجاعی ِ به شدت خشن و سرکوبگر تجسد یافته است که تبعیض گرایی های مذهبی، جنسیتی، ملیتی و آپارتاید سیاسی وجه بارز این حکومت است

5- آن گاه که در سال 1378 به عنوان اتحادیه ی اسلامی دانشجویان و دانش اموختگان دانشگاه ها، که هنوز یک تشکل خودی و هوادار جمهوری اسلامی شناخته می شد، بیانیه ی سیاسی موسوم به «ساختار سیاسی آینده ی ایران» را، به مثابه مانیفست سیاسی خود انتشار دادیم و خواهان جمهوری آزاد و دموکراتیک و سکولاریزم شدیم، و به شدت مورد سرکوب قرار گرفتیم، خود به آثار کار خويش واقف نبودیم. آن گاه که به دنبال جنبش 18 تیر، در همان سال، همگی به شکنجه گاه توحید افتادیم، دریافتیم که حکومت تا چه اندازه از سکولاریزم در وحشت است و به ویژه از این بیم دارد که پرچم سکولاریزم در درون مرز، توسط نیرو هایی از درون خانواده ی مذهبیون به اهتزاز در آید و تابویی را بشکند و خطر را مضاعف نماید

6- در 14 سال گذشته، به دلیل همین تئوری، یعنی دموکراسی سکولار به مثابه ی حکومت جایگزین نظام سکتاریستی-مذهبی حاکم، هزینه های سنگینی پرداخته و خواهیم پرداخت اما تردید نداریم که جمهوری اسلامی در درون خود آنتی تزی را پرورش داده که دیر یا زود جایگزین آن خواهد شد. رژیم، دشمن شماره یک خود را دموکراسی سکولار به مثابه ی نیروی آلترناتیو و نه نیروی مدافع همزیستی مسالمت آمیز با «جمهوری اسلامی به اصطلاح اصلاح شده» می داند و به همین دلیل به شدت با این اندیشه و حاملان آن برخورد می کند

اینک اما شما خانم ها و آقایان سکولار دموکرات که وجه فکری- مبارزاتی و شخصیت علمی-آزادیخواهانه تان بر وجه حزبی- ایدیولوژیک اتان غالب است، در این اولین کنگره ی سکولار دموکراسی خواهان ایران گرد هم آمده اید تا به دور از هر نوع جزم گرایی عقیدتی، جنسیتی، ملیتی و حزبی، آلترناتیو واقعی و سازش ناپذیر تاریخی را تشکیل دهید. این البته یک الزام تاریخی است که ریشه در آگاهی ملت ایران و خواسته های به حق آن ها پس از تحمل مصیبت های ناگفتنی دارد

7- حتم دارم که در کنار این آلترناتیو واقعی متشکل از سکولار دموکراسی خواهان، رژیم سعی خواهد کرد تا با سوء استفاده از افراد و گروه هایی که از ابتدای پیروزی انقلاب با این رژیم زمینه های مشترکی داشته اند و یک روز در شکل ضدیت با به اصطلاح ضد انقلاب و سلطنت طلب ها، روزی به نام ضدیت با امپریالیزم و تدوین تئوری خط امامی، روز دیگر به نام جمهوری خواهی در برابر مشروطه خواهی، و یک روز به نام مبارزه با تجزیه طلبی و امروز به نام اصلاح طلبی و به اصطلاح با مخالفت با انقلاب و خشونت و جنگ، منفذ لازم برای استفاده ی خود در اختلاف افکنی بین اپوزسیون را بیابد و از شکل گیری این آلترناتیو پیشگیری کند. اما خوشبختانه این حنا نیز رنگ باخته، اگر چه ازادیخواهان واقعی می بایست مراقب این گونه اختلاف افکنی ها باشند

8- از دیدگاه من، به عنوان دبیرکل جبهه ی دموکراتیک ایران، که یک تشکل مبارزاتی و نه صرفاً سیاسی است که در منشور ده گانه ی خود، سکولاریزم، دموکراسی خواهی، الزام نظری و عملی به مفاد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، و تاکید همزمان بر تمامیت ارضی و استقرار حکومتی غیر متمرکز را مورد تایید قرار می دهد، و نيز بعنوان سخنگوی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران، که در اصول دوازده گانه ی خود، بر جدایی دین از حکومت تاکید گذاشته است، لازم است در این گام ،همه ی سکولار دموکراسی خواهان با هم متحد شوند. باید نفی هرگونه تبعیض را در برنامه ی خود قرار دهیم و یادمان باشد که اگر سکولار دموکراسی خواهان با احزاب و اتحاد ها ی گوناگون گرد هم نیایند و تضاد های فرعی را به اصلی تبدیل نمایند، همواره اصلاح طلبان مذهبی خواهند بود که، همچون نمایش انتخاباتی اخیر، مردم به ستوه آمده از حکومت مذهبی را به دنبال خود خواهند کشید و زنجیر های استبداد دینی را مستحکم تر خواهند نمود

9- هزاران جوان، دانشجو ، روزنامه نگار، مبارز سیاسی، کوشندگان حزبی، دگر اندیشان مذهبی و عقیدتی، کوشندگان ملیتی، کوشندگان صنفی و جنسیتی، حقوقدانان آزادیخواه و... در زندان به سر می برند، اما به این دلیل که نیروی آلترناتیو شایسته و پشتیبانی کننده از مبارزین و مبارزات وجود نداشته، عملاً کسانی از مبارزات بهره می برند که هیچ نسبتی با اهداف و خواسته های ما نداشته اما در درون و بیرون از مرز از تشکل و امکانات مادی فراوان بر خوردار هستند. جنبش دموکراسی خواهانه ی ملت ایران که یک جنبش دموکراتیک با روش مبارزه ی مدرن و مسالمت آمیز با اهداف والای انسانی- ملی - دموکراتیک، شکل گرفته، به ویژه طی دو دهه ی گذشته هزینه های سنگینی پرداخته و خط اثر بسیار شفافی از خود به جای گذاشته است. این جنبش پشتیبانی مقتدرانه ی سکولار دموکراسی خواهان را درخواست می نماید

10- امروز شعار مرحله ای ما مبارزین درون مرز، که سکولار - دموکراسی خواهی را به عنوان وجه بارز هویت مبارزاتی خود از دیگر گرو ه ها می دانیم، پیکار دایم و بی امان با دیکتاتوری مذهبی حاکم به قصد تغییر آن، جایگزین ساختن یک ساختار سکولار- دموکراتیک و روشنگری در برابر اصلاح طلبان دینی است که قصد ايجاد انحراف در مسیر جنبش به نفع تثبیت رژیم سرکوبگر سکتاریستی- مذهبی را دارند و این هدف را بار ها و بار ها اعلام کرده اند، و بالاخره اتحاد نیرو های سکولار دموکراسی خواه، از هر عقیده و حزب و جنسیت و ملیت، است

گسسته باد زنجیر استبداد- زنده باد آزادی- برقرار باد دموکراسی سکولار

حشمت اله طبرزدی /ایران /تهران
7/ امرداد /1392/ خورشیدی
19

نوشته مهندس حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دموکراتیک




دولت تدبیر و امد، از حرف تا عمل.

اگرچه محمد خاتمی،محمود احمدی نژاد و حسن روحانی، هر سه نتیجه ی انتخابات استصوابی - بخوانید غیر دموکراتیک- بودند، اما تفاوت هایی در شرایط کلی دوره ی ریاست انها بوده است.
محمد خاتمی زمانی به ریاست رسید که جامعه ی ایرانی حدود 17 سالی را در خشونت های ناشی از انقلاب، جنگ داخلی و جنگ 8 ساله ی خارجی گذرانده و اصولا با حکومتی ایدئولوژیک روبرو بود که بنا به هویت خود ،هیچ ارزشی برای ارزش های مدرن و دموکراتیک ،همچون ، حقوق شهروندی و جامعه ی مدنی قایل نبود و چند سالی از فوت ایه اله خمینی گذشته و به مرور اعتراضات اجتماعی شکل می گرفت. خاتمی در چنین شرایطی و با شعار های مناسب وارد میدان شد و این در حالی بود که جامعه با گزینه ی ترسناکی به نام ریاست ناطق نوری روبرو بود. به همین دلیل بود که هر اندازه دستگاه حاکمیت و رهبری از ویژگی هایی برای ریاست حرف می زدند که قطعا شامل ناطق نوری می شد، جامعه بیشتر به سوی خاتمی می رفت و این بود که انتخابات و بلکه شرایط کلی جامعه، قطبی شد و اکثریت 20 میلیونی به سوی خاتمی کشیده شدند. این شرایط به اندازه ای شفاف، امید بخش و هیجانی بود که شخص خاتمی و جناح چپ حاکمیت نیز شگفت زده شده و جریاناتی مثل تحریمی ها و ما که اعلام کرده بودیم در انتخابات شرکت نمی کنیم، نیر به تعریف و تمجید از کار مردم بر امدیم.
به این دلیل بود که جامعه ی مدنی به صورت یک پارچه در پشت سر خاتمی قرار گرفت و حتا مجلس پنجم که ریاست ان را ناطق نوری بر عهده داشت مجبور شد به وزرای خاتمی رای بدهد.
محمود احمدی نژاد اما در حالی در سال 84 ریاست را بر عهده گرفت که جامعه ی مدنی از کارکرد 8 ساله ی اصلاح طلب ها رضایت نداشت و به نحوی انتخابات را تحریم کرد و احمدی با رای ضعیف در مرحله ی دوم ریاست را از حریف خود، رفسنجانی قاپید. احمدی اگر چه حمایت مردمی نداشت و بلکه کلیت جامعه ی مدنی با او مخالف بود، اما قطب مقابل جامعه ی مدنی، یعنی حکومت را در پشت سر خود داشت. رهبر از او حمایت می کرد، مجلس مدافع او بود و سپاه و شورای نگهبان و بقیه ی کانون های قدرت، نیز او را تنها دولت اسلامی دانسته و با همه ی توان به دفاع از او بر امدند. برای این که او بر امده از همین کانون های قدرت در برابر جامعه ی مدنی بود.
حسن روحانی اما نه از حمایت قاطع جامعه ی مدنی ان گونه که خاتمی بود، بر خوردار است و نه همچون محمود احمدی نژاد از حمایت قطب مقابل جامعه ی مدنی، یعنی نهاد های قدرت پشتیبانی می شود. وضعیت او یک وضعیت شتر مرغی یا ژله ای است. این دولت تدبیر و امید سیاستمدار کهنه کار اما خسته ای چون رفسنجانی است که از ابتدا می دانست خودش امکان حضور در ریاست را ندارد و به همین دلیل ، روحانی را به میدان فرستاد.
این دولت که نام خود را تدبیر و امید گذاشته از همان ابتدای کار نشان داد که نه تدبیر دارد و نه می تواند امید ایجاد کند. برای این که به جای این که عده ای از افراد خبره اما خوش نام را به عنوان وزیر پیشنهاد بدهد که اگر چه از اصلاح طلبان نام و نشان دار نیستند اما به نحوی، نظر نسبی جامعه را جلبمی نماید ،سعی کرد یک شرکت سهامی از ادم های بعضا بدنام یا پیر و از کار افتاده و برخی نیز به لحاظ سیاسی، مهره های سوخته شده، را معرفی کند تایک سر قطب قدرت در ایران یعنی جامعه ی مدنی را از دست بدهد و خود را کتف بسته تحویل قدرت حاکم به مثابه ی نیروی مقابل جامعه ی مدنی بدهد.
کدام انسان با تدبیر پیدا می شود که ادمی مثل پور محمدی که عضو کمیته ی سه نفره ی مرگ بوده است را به عنوان وزیر دادگستری معرفی کند؟! این کار دقیقا دهن کجی به جامعه ی مدنی است و این دهن کجی ها همواره از عادات زشت اخوندیسم سیاسی-حکومتی بوده است که از سر غرور، برای دیدگاه خود در برابر جامعه، اصالت قایل بوده و مدعی اند ، جامعه ی مدنی مشتی عوام گمراه هستند که اگر 99 درصد حرفی بزنند اما ان ها حرف دیگر ،در برابر ان 99 درصد خواهند ایستاد و ایستادند. کدام درایت حکم کرده که معاون اطلاعاتی ری شهری و فلاحیان که دوره ی ان ها بدترین شکنجه ها و اعدام ها و ترور ها صورت گرفته را، به عنوان وزیر کار که وزارت خانه ای است که با زحمت کش ترین طبقه ی اجتماعی و حساس ترین طبقه به لحاظ اقتصادی سیاسی ، سر و کار دارد را معرفی کند!؟ ایا با چنین گزینش هایی باز این انتظار را دارد که جامعه ی مدنی به شعار های او اعتماد نماید؟
این طرف تر او که در شعار های خود از شایسته سالاری حرف می زد و از ازادی بیان و اندیشه می گفت، علی جنتی را برای مهم ترین وزارت خانه ی فرهنگی که متکفل تولید اندیشه و هنر است، معرفی می نماید که نه تنها در این زمینه، هیچ تجربه ای نداشته، بلکه معاون سیاسی پور محمدی در دوره ی وزارت کشوری اش در دولت اول احمدی نژاد بوده و از دیگر سو، فرزند خلف مردی است که جامعه ی مدنی به شدت از او متنفر است.
بگذزیم که او فردی را برای وزارت نفت معرفی کرده که در دوران ریاست او اکثریت کارشناسان نفتی ناراضی بوده و به هر حال متهم است که رانت ها و دزدی های زیادی در دوره ی او صورت گرفته و اصولا او ادم پیری است که چند دوره وزیر جهاد و نیرو و نفت بوده و در سن شصت و چند سالگی می بایست باز نشست می شد . این اقدام روحانی فقط یک معنا دارد و ان امتیاز دادن به شخص هاشمی رفسنجانی و فرزند او، مهدی است که در کار نفت بسیار فعال بوده است.
نمی خواهم از دکتر نجفی که بیش از 20 سال پیش وزیر اموزش و پرورش حرف بزنم که اگرچه فرد مثبتی است اما همگان می دانند که توان اداره ی یک دبیرستان را ندارد، چه رسد به وزارت فرهنگی،تربیتی و اموزشی مهمی مثل اموزش و پرورش.
روحانی مدعی ازادی احزاب، میتینگ ها و استفاده ی شهروندان از حقوق قانونی خویش است، در عین حال چهره ای امنیتی و سرکوبگر را برای وزارت کشور معرفی می کند که از پیش، ده ها پرونده برای احزاب ساخته تا ان ها را منکوب نماید.
درست است که قانون اساسی غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی زنان و غیر شیعیان طرفدار ولایت مطلقه ی فقیه را از قرار گرفتن در پست ریاست جمهوری منع کرده است ولی ایا روحانی نمی توانست از بین زنان و اهل سنت و دیگر مذاهبی که در قانون اساسی خود به رسمیت شناخته اند را به عنوان وزیر معرفی کند تا جامعه ی مدنی بیش از این از ان ها نرنجد؟
اگر روحانی به جای این گونه چهره ها که به مواردی از ان اشاره شد ، به سراغ ادم هایی می رفت که در کار خود خبره بوده و در عین حال کمتر به باند های قدرت به ویژه طی35 سال گذشته نزدیک بودن و به ویژه در معرفی وزرای خود دیدگاه احزاب ، سندیکا ها، اتحادیه ها، انجمن ها و دیگر تشکل های مدنی و حقوق بشری را جویا می شد ،شاید می شد به برخی از شعار های او اعتماد کرد. اما طنز تلخی است که او در شرایطی قرار دارد که قطب قدرت که در برابر جامعه ی مدنی است، از مجلس به عنوان یکی از کانون های تحت امر می خواهد که به وزرای صالح-بخوانید همان امنیتی ها و...- رای دهند و ممکن است همان وزرای مورد نظر روحانی مثل اموزش عالی و اموزش و پرورش و نفت و... نیز رای نیاورند. با این کار روحانی و دولتش چوب دو سر طلا خواهند شد.
البته از فردی چون روحانی با ان خاستگاه و عملکرد صنفی- تاریخی اش جز این انتظار نمی رفت. ضمن این که شرکت پوپولیستی در انتخابات غیر دموکراتیک، بدون حضور احزاب قدرتمند که معرف، حامی و ناظر کاندیدای خود باشند و در غیاب جامعه ی مدنی و تشکل های مربوطه، جز چنین نتیجه ای حاصل نخواهد شد.
کسانی که روزی از سر ریاکاری دم از جامعه ی مدنی می زدند، اینک باید پاسخگوی عملکرد و گزینش پوپولیستی و غیر مدنی خود باشند.